ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی در پی درگذشت حجتالاسلام شهیدی
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی درگذشت حجتالاسلام شهیدی را تسلیت گفتند. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت مرحوم مغفور جناب حجت الاسلام آقای حاج سید محمدعلی شهیدی رحمت اللهعلیه را به خاندان مکرم و همه دوستان و همکاران و بازماندگان ایشان تسلیت عرض می کنم. حضور در عرصههای گوناگون انقلاب و نظام اسلامی که آخرین آن مسئولیت در بنیاد شهید و خدمتگزاری به خانوادههای معظم شهیدان بود، ذخیره معنوی عظیمی است که موجب علو درجات ایشان خواهد بود انشاءالله. رحمت و مغفرت الهی را برای آن مرحوم مسألت می کنم.
سیدعلی خامنهای/ ۹ آذر ۱۳۹۹
بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت مرحوم مغفور جناب حجت الاسلام آقای حاج سید محمدعلی شهیدی رحمت اللهعلیه را به خاندان مکرم و همه دوستان و همکاران و بازماندگان ایشان تسلیت عرض می کنم. حضور در عرصههای گوناگون انقلاب و نظام اسلامی که آخرین آن مسئولیت در بنیاد شهید و خدمتگزاری به خانوادههای معظم شهیدان بود، ذخیره معنوی عظیمی است که موجب علو درجات ایشان خواهد بود انشاءالله. رحمت و مغفرت الهی را برای آن مرحوم مسألت می کنم.
سیدعلی خامنهای/ ۹ آذر ۱۳۹۹
در جلسه هیأت دولت مطرح شد
دستور رئیسجمهوری برای مقابله با اقدامات ناامنکننده
رئیس جمهوری ضمن تسلیت و تبریک به مناسبت ترور ناجوانمردانه و شهادت سرافرازانه دکتر محسن فخری زاده، دستور پیگیری لازم جهت پیشگیری و مقابله با این قبیل اقدامات ناامن کننده را صادر کرد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حسن روحانی در جلسه فوقالعاده هیأت وزیران که صبح دیروز به ریاست وی برگزار شد، همچنین درگذشت روحانی خدمتگزار حجتالاسلام والمسلمین آقای شهیدی را تسلیت گفت. اعضای دولت در ادامه، لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ کل کشور را مورد بحث و بررسی قرار دادند.
چامسکی: ترامپیسم مدتها با ما خواهد بود
مترجم: زهره صفاری / «دونالد ترامپ» که تلخی شکست از رقیب دموکرات برایش غیرقابل تحمل شده است، بی توجه به تبعات اقدامات و اظهاراتش در جامعه مدرن امریکایی، حتی پس از صدور مجوز آغاز فرآیند انتقال قدرت، نیز آرام نگرفت. او با وجودی که هیچ سند متقنی به جز اتهامزنی درباره وقوع تقلب نداشت، مقاومت در برابر حقیقت شکست را با پیگیریهای ناامیدانه حقوقی ادامه داد اما نتیجه آن تاکنون نه تنها یأس و بنبست که شکستن سنت دیرینه انتقال مسالمت آمیز قدرت در کاخ سفید بوده است.
اما اینکه در پس پرده این تلاشها چه هدفی نهفته است، آیا ترامپ به یک کودتای مشروع امیدوار است، اینکه ترامپ و ترامپیسم چه بر سر جامعه دوقطبی امریکا خواهد آورد و... ابهاماتی است که این روزها در اندیشکدههای جهان به بحث گذاشته میشود. به همین بهانه و برای روشن شدن بخشی از این چشمانداز گنگ، سایت «Truthout» گفتوگویی با «نوآم چامسکی»، نظریهپرداز امریکایی داشته است.
مقامات انتخاباتی امریکا، انتخابات 2020 را «سالمترین انتخابات تاریخ امریکا» خواندهاند. اما کمپین «ترامپ» همچنان با اظهاراتی بیاساس، اقداماتی قانونی را پیگیری کرده و ادعای دزدی در آرای انتخاباتی دارند. به نظر شما، پشت پرده این اقدامات چیست؟
به نظرم «ترامپ» و دستیارانش، اقدامات قانونیشان را موفقیت یک استراتژی باورپذیر میدانند؛ داغ نگه داشتن معرکه و تب و تاب هوادارانشان با برافروختن خشم از سرقت آرا و تلاشهای خائنانه برندگان و «دولت پنهان» برای حذف ناجیشان از کاخ سفید. این استراتژی به خوبی جواب داده است. نگاهی به نظرسنجیها نشان میدهد سه چهارم(77 درصد) هواداران ترامپ، پیروزی بایدن را با تقلب میدانند. رد دادخواستهای قانونی شاید برای لیبرالها خوشایند باشد اما دراصل به سادگی صحتی بر فرضیه ترامپ است که میگوید؛ هیچ چیز نمیتواند برگزیدگان منفور را در تحقق دسیسه هایشان متوقف کند. در عین حال این استراتژی همچنان نیازمند به کارگیری گلوله مخرب-نماد ترامپ- است. به عبارت دیگر اینکه کاری برای مدیریت کرونا انجام نشود و حتی با وجود هشدارهای کادر درمان درباره بحران مرگ و میرها و تجهیز نبودن بیمارستانها، انتقال اطلاعات به تیم بایدن به تأخیر بیفتد و دولت بیکار بماند، نتیجه مطلوب را به دست میدهد.
با نگاه از لنز این استراتژی خبیثانه میتوان گفت وخامت اوضاع بیماری در امریکا نتیجه بسیار بهتری است. در این شرایط مقامات محلی محدودیتها و قرنطینههای بیشتری را برای نجات کشور انجام میدهند اما این شرایط منجر به آسیبهای اقتصادی و بر هم خوردن روال عادی زندگی خواهد شد. ترامپ و دستیارانش ممکن است حتی فعالیتهای معمول دولت را نیز متوقف کنند تا وقتی بایدن دولت به تعبیر آنها «جعلی»اش را آغاز میکند، مشکلات بر سرش آوار شده و در معرض سقوط قرار گیرد. در آن روز ترامپ در ویلای شخصی اش با حمایت سنای میچ مک کانل و خشم عمومی، برای تشکیل دولت مورد نظرش وارد میدان خواهد شد. گام بعدی نیز ایجاد هرج و مرج در کشور است. در این شرایط برگزیدگان انتخابات، سیبل هرگونه اتفاق ناخوشایندی هستند. احتمال اینکه ترامپ و دستیارانش یک رسانه قدرتمند تلویزیونی یا رادیویی راه بیندازند دور از ذهن نیست و در این زمان است که آنها در بازه زمانی 2022 تا 2024 با شعارهای بازگشت به قدرت، آتش نارضایتیهای عمومی را شعله ور میکنند. تعبیری ناخوشایند است اما چارهای جز پذیرش این تصویری که «فایننشال تایمز» درباره آینده دموکراسی ارائه داده، نیست: «هر انسان زندهای میداند که در امریکای امروز سیستم فدای ثروت و قدرت شده است.» در ادامه مقاله فایننشال تایمز آمده است: «اگر استراتژی ترامپ پیش برود، انحصارطلبی بر کشور مسلط خواهد شد. خشم و حقارت علیه نخبگان اشتباه نیست حتی اگر نخبگان واقعی در پس تبلیغات پنهان مانده باشند. رهبران خیلی شبیه ترامپ نیستند که ثروتمندان را غنیتر و بار مالیاتهای سنگین را بر سر اکثریت ضعیفتر بیندازد.»
ترامپ سعی دارد با اقدامات قانونی و وارونه جلوه دادن مدارک، پیروزی بایدن را زیر سؤال ببرد. فارغ از اینکه این اتفاق امکانپذیر باشد بدون شک روند دموکراسی در امریکا خدشه دار خواهد شد، آیا این شرایط روند دموکراسی امریکا را تحتالشعاع قرار میدهد؟
فارغ از اهداف و دستاوردهای استراتژی ترامپ، این انتخابات شکنندگی دموکراسی امریکایی را ثابت کرد. اینکه همچنان نیمی از جمعیت خواهان حضور فردی در رأس اداره کشور هستند که با تصمیمات هول انگیزش در مدیریت پاندمی کرونا دهها هزار امریکایی را به کام مرگ کشاند. آنان همچنین برتری حزب متبوع رئیس جمهوری خود را نیز در خارج از کاخ سفید ارجح میدانند که در نوع خود جالب است. بدون در نظر گرفتن ترامپ و دستاوردهایش، فجایع محیط زیستی و افزایش تهدیدات وقوع جنگهای بیپایان و جرایم در پروسه انتخابات ثبت شده است. باز هم به مقاله «فایننشال تایمز» بر می گردیم که گفته بود: «درست است که قطع زنجیره بیماری دشوار است اما این موضوع به مفاد قانون اساسی برمی گردد که نوشته است مالک آرای اکثریت یک کشور حق اداره آن را دارد و نخستین وظیفه آن حمایت از اقلیت غنی در برابر اکثریت است.»
دورههای پیشرفت و پسرفت همواره وجود داشته اما ما 40 سال پسرفت را تجربه کردیم. حکومت نئولیبرال، تلخترین حمله به دموکراسی و جامعه تحت حاکمیت آن بود. براساس آمار «راند کورپوریشن» در این مدت: 47 تریلیارد دلار از طبقه متوسط و کارگر (90 درصد جمعیت امریکا) به ابر ثروتمندان منتقل شده است. همان یک دهم درصد برتر که ثروتشان دو برابر شده و از زمان رونالد ریگان تاکنون 20 درصد افزایش را نشان میدهد.
براساس آمار و ارقام «راند»، دهها تریلیارد دیگر نیز پس از اینکه «ریگان» راه فرار مالیاتی، حمایت از کارخانهها و... را باز کرد از عامه مردم به جیب ثروتمندان رفت. شرایط در زمان کلینتون بدتر شد. اما ریگان و مارگارت تاچر جنبش کارگری را نادیده گرفتند و به نوعی آنها جمعیت کارگر را از مقاومت در برابر تضییع حقوق اولیهشان نیز محروم کردند. این سریال ناکامیهای دموکراسی فعال، نتیجه بالقوه تمرکز افراطی ثروت و هدایت اکثریت عموم به سمت رکود و شرطی شدن است.
نیازی به مرور این داستان تلخ نیست اما اینکه ریشه واقعی ساختار غیردموکراتیک حکومت را در ذهن داشته باشیم اهمیت زیادی دارد. در قرن 18، باوجود وقوع کودتای مؤسسان، قانون اساسی همچنان یکی از گامهای اصلی برای حرکت به سوی دموکراسی بود. اما در 250 سال بعد اتفاقات زیادی رخ داد. اگر امریکا تصمیم به عضویت در اتحادیه اروپای امروز را داشته باشد احتمال رد شدن آن دور از ذهن نیست. چراکه شخصیت غیردموکراتیک سنای امریکا برای این عدم پذیرش دلیلی لازم و کافی است. در اینجا آنچه کمی عجیب است اینکه دکترین پایهگذاران قانون اساسی ما را مجبور به پذیرش عقاید گروهی از برده داران سفیدپوست ثروتمندی میکند که 250 سال قبل میزیستند.
بنابراین بدون ترامپ نیز امریکا با بحران شدید قانون اساسی روبهرو خواهد شد. اما این تنها یک بخش از مشکل است. دموکراسی زمانی شکسته میشود که زندگی روزانه مردم تحت حاکمیت یک نفر بهعنوان قدرت مطلق باشد. این موضوع را مردم در روزهای ابتدایی انقلاب صنعتی پیشبینی کرده بودند. آن روزهایی که مردم برای گرفتن حقوق اساسی و هویت انسانیشان میجنگیدند، نگران روزی بودند که مزد زحماتشان تحت الزامات به فراموشی سپرده و حس استقلال و احترام به خود نیز نادیده گرفته شود. شرایطی که امیدوار بودند چندان زود واقع نشود. اما این دیدگاه ارزش تفکر و تعمق بیشتری دارد.
میلیونها نفر از هواداران ترامپ معتقد به پیروزی رهبرشان هستند و در حقیقت در بخشهایی از جهان نیز نشانههای این باور دیده میشود. در این شرایط به نظر میرسد امریکای مدرن نه تنها در بعد سیاسی و ایدئولوژیک دچار دوقطبی و دوگانگی شده که از بعد چگونگی درک و شناخت مسائل نیز آسیب دیده؛ به طوری که بخشی از جامعه بر واقعیتها و بر پایه علوم جهان را توصیف میکنند اما گروهی دیگر بر اظهارات نادرست و توطئهها باور دارند. این پدیده عجیب و نادر چگونه در جامعه متمدن و ثروتمند امریکا قابل توجیه است؟
باید کمی محتاطانهتر به این موضوع نگاه کنیم. امریکا کشوری است که محاکمه اسکوپس (معلمی که برخلاف دیدگاه انجیل قوانین آفرینش را نقض کرده بود / ویکیپدیا) در آن واقع شده است. آن موقع من در کالج «آوی لیگ» درس میخواندم و استادی که تئوری تکامل را توضیح میداد بارها تأکید داشت که این تنها دیدگاه یکسری افراد است. اما امروز هم کاتولیکها و هم پروتستانها، میگویند انسان همیشه به شکل امروز نبوده است.
به نوعی میتوان گفت که ما چندان دور از آن زمان نیستیم. ما باید اثرات مخرب رژیم نئولیبرال را بر کشور بویژه در حوزه روستایی بهعنوان مرکز تولید بپذیریم. این شرایط جمعیت 20 میلیونی شاغل بخش تولید را در سال 1979، چهل سال بعد به 13 میلیون نفر رسانده است. از جمله عوامل این سقوط؛ توافقهای سرمایهگذاری دو حزب و درک نادرست توافق تجارت آزاد است که بر درآمد قشر فقیر اثر گذاشته و آنها را تحت فشار قرار میدهد.
اما منشأ دوقطبی مورد سؤال کمی پیچیدهتر است. این شکاف واقعی و بسیار اثرگذار است. در حال حاضر کشور درگیر یک بیماری فراگیر و سخت است. شرایطی که در سال 2003 بعد از شیوع سارس توسط دانشمندان پیشبینی شد. شکاف فرهنگی از همین زمان بروز کرد. درسال 2009، اوباما در اولین اقداماتش شورای مشاوران علمی را برای برنامهریزی درباره راهکارهای حل بحران شیوع راهاندازی کرد اما وقتی این شورا در حال نتیجهگیری بود، ترامپ در ژانویه 2017 در نخستین اقدامات خود در کاخ سفید، بساط این شورا را برچید. تصمیمی که تبعات آن قابل رؤیت است. آینده به حل این منازعه وابسته خواهد بود.
آیا ترامپیسم بعد از ترامپ نیز ادامه خواهد داشت؟
همانطور که قبلاً هم گفتم، ترامپ و ترامپیسم مدتها با ما خواهد بود. این سم مهلک میتواند پایانی ناخوشایند برای تمدن ما باشد. اما راهکارهای عملی برای این بحران در این برهه حساس تاریخ وجود دارد و آینده قدرتمندترین کشور جهان در تاریخ بشریت و جامعه بشری نباید تحت تأثیر این شرایط قرار گیرد.
اما اینکه در پس پرده این تلاشها چه هدفی نهفته است، آیا ترامپ به یک کودتای مشروع امیدوار است، اینکه ترامپ و ترامپیسم چه بر سر جامعه دوقطبی امریکا خواهد آورد و... ابهاماتی است که این روزها در اندیشکدههای جهان به بحث گذاشته میشود. به همین بهانه و برای روشن شدن بخشی از این چشمانداز گنگ، سایت «Truthout» گفتوگویی با «نوآم چامسکی»، نظریهپرداز امریکایی داشته است.
مقامات انتخاباتی امریکا، انتخابات 2020 را «سالمترین انتخابات تاریخ امریکا» خواندهاند. اما کمپین «ترامپ» همچنان با اظهاراتی بیاساس، اقداماتی قانونی را پیگیری کرده و ادعای دزدی در آرای انتخاباتی دارند. به نظر شما، پشت پرده این اقدامات چیست؟
به نظرم «ترامپ» و دستیارانش، اقدامات قانونیشان را موفقیت یک استراتژی باورپذیر میدانند؛ داغ نگه داشتن معرکه و تب و تاب هوادارانشان با برافروختن خشم از سرقت آرا و تلاشهای خائنانه برندگان و «دولت پنهان» برای حذف ناجیشان از کاخ سفید. این استراتژی به خوبی جواب داده است. نگاهی به نظرسنجیها نشان میدهد سه چهارم(77 درصد) هواداران ترامپ، پیروزی بایدن را با تقلب میدانند. رد دادخواستهای قانونی شاید برای لیبرالها خوشایند باشد اما دراصل به سادگی صحتی بر فرضیه ترامپ است که میگوید؛ هیچ چیز نمیتواند برگزیدگان منفور را در تحقق دسیسه هایشان متوقف کند. در عین حال این استراتژی همچنان نیازمند به کارگیری گلوله مخرب-نماد ترامپ- است. به عبارت دیگر اینکه کاری برای مدیریت کرونا انجام نشود و حتی با وجود هشدارهای کادر درمان درباره بحران مرگ و میرها و تجهیز نبودن بیمارستانها، انتقال اطلاعات به تیم بایدن به تأخیر بیفتد و دولت بیکار بماند، نتیجه مطلوب را به دست میدهد.
با نگاه از لنز این استراتژی خبیثانه میتوان گفت وخامت اوضاع بیماری در امریکا نتیجه بسیار بهتری است. در این شرایط مقامات محلی محدودیتها و قرنطینههای بیشتری را برای نجات کشور انجام میدهند اما این شرایط منجر به آسیبهای اقتصادی و بر هم خوردن روال عادی زندگی خواهد شد. ترامپ و دستیارانش ممکن است حتی فعالیتهای معمول دولت را نیز متوقف کنند تا وقتی بایدن دولت به تعبیر آنها «جعلی»اش را آغاز میکند، مشکلات بر سرش آوار شده و در معرض سقوط قرار گیرد. در آن روز ترامپ در ویلای شخصی اش با حمایت سنای میچ مک کانل و خشم عمومی، برای تشکیل دولت مورد نظرش وارد میدان خواهد شد. گام بعدی نیز ایجاد هرج و مرج در کشور است. در این شرایط برگزیدگان انتخابات، سیبل هرگونه اتفاق ناخوشایندی هستند. احتمال اینکه ترامپ و دستیارانش یک رسانه قدرتمند تلویزیونی یا رادیویی راه بیندازند دور از ذهن نیست و در این زمان است که آنها در بازه زمانی 2022 تا 2024 با شعارهای بازگشت به قدرت، آتش نارضایتیهای عمومی را شعله ور میکنند. تعبیری ناخوشایند است اما چارهای جز پذیرش این تصویری که «فایننشال تایمز» درباره آینده دموکراسی ارائه داده، نیست: «هر انسان زندهای میداند که در امریکای امروز سیستم فدای ثروت و قدرت شده است.» در ادامه مقاله فایننشال تایمز آمده است: «اگر استراتژی ترامپ پیش برود، انحصارطلبی بر کشور مسلط خواهد شد. خشم و حقارت علیه نخبگان اشتباه نیست حتی اگر نخبگان واقعی در پس تبلیغات پنهان مانده باشند. رهبران خیلی شبیه ترامپ نیستند که ثروتمندان را غنیتر و بار مالیاتهای سنگین را بر سر اکثریت ضعیفتر بیندازد.»
ترامپ سعی دارد با اقدامات قانونی و وارونه جلوه دادن مدارک، پیروزی بایدن را زیر سؤال ببرد. فارغ از اینکه این اتفاق امکانپذیر باشد بدون شک روند دموکراسی در امریکا خدشه دار خواهد شد، آیا این شرایط روند دموکراسی امریکا را تحتالشعاع قرار میدهد؟
فارغ از اهداف و دستاوردهای استراتژی ترامپ، این انتخابات شکنندگی دموکراسی امریکایی را ثابت کرد. اینکه همچنان نیمی از جمعیت خواهان حضور فردی در رأس اداره کشور هستند که با تصمیمات هول انگیزش در مدیریت پاندمی کرونا دهها هزار امریکایی را به کام مرگ کشاند. آنان همچنین برتری حزب متبوع رئیس جمهوری خود را نیز در خارج از کاخ سفید ارجح میدانند که در نوع خود جالب است. بدون در نظر گرفتن ترامپ و دستاوردهایش، فجایع محیط زیستی و افزایش تهدیدات وقوع جنگهای بیپایان و جرایم در پروسه انتخابات ثبت شده است. باز هم به مقاله «فایننشال تایمز» بر می گردیم که گفته بود: «درست است که قطع زنجیره بیماری دشوار است اما این موضوع به مفاد قانون اساسی برمی گردد که نوشته است مالک آرای اکثریت یک کشور حق اداره آن را دارد و نخستین وظیفه آن حمایت از اقلیت غنی در برابر اکثریت است.»
دورههای پیشرفت و پسرفت همواره وجود داشته اما ما 40 سال پسرفت را تجربه کردیم. حکومت نئولیبرال، تلخترین حمله به دموکراسی و جامعه تحت حاکمیت آن بود. براساس آمار «راند کورپوریشن» در این مدت: 47 تریلیارد دلار از طبقه متوسط و کارگر (90 درصد جمعیت امریکا) به ابر ثروتمندان منتقل شده است. همان یک دهم درصد برتر که ثروتشان دو برابر شده و از زمان رونالد ریگان تاکنون 20 درصد افزایش را نشان میدهد.
براساس آمار و ارقام «راند»، دهها تریلیارد دیگر نیز پس از اینکه «ریگان» راه فرار مالیاتی، حمایت از کارخانهها و... را باز کرد از عامه مردم به جیب ثروتمندان رفت. شرایط در زمان کلینتون بدتر شد. اما ریگان و مارگارت تاچر جنبش کارگری را نادیده گرفتند و به نوعی آنها جمعیت کارگر را از مقاومت در برابر تضییع حقوق اولیهشان نیز محروم کردند. این سریال ناکامیهای دموکراسی فعال، نتیجه بالقوه تمرکز افراطی ثروت و هدایت اکثریت عموم به سمت رکود و شرطی شدن است.
نیازی به مرور این داستان تلخ نیست اما اینکه ریشه واقعی ساختار غیردموکراتیک حکومت را در ذهن داشته باشیم اهمیت زیادی دارد. در قرن 18، باوجود وقوع کودتای مؤسسان، قانون اساسی همچنان یکی از گامهای اصلی برای حرکت به سوی دموکراسی بود. اما در 250 سال بعد اتفاقات زیادی رخ داد. اگر امریکا تصمیم به عضویت در اتحادیه اروپای امروز را داشته باشد احتمال رد شدن آن دور از ذهن نیست. چراکه شخصیت غیردموکراتیک سنای امریکا برای این عدم پذیرش دلیلی لازم و کافی است. در اینجا آنچه کمی عجیب است اینکه دکترین پایهگذاران قانون اساسی ما را مجبور به پذیرش عقاید گروهی از برده داران سفیدپوست ثروتمندی میکند که 250 سال قبل میزیستند.
بنابراین بدون ترامپ نیز امریکا با بحران شدید قانون اساسی روبهرو خواهد شد. اما این تنها یک بخش از مشکل است. دموکراسی زمانی شکسته میشود که زندگی روزانه مردم تحت حاکمیت یک نفر بهعنوان قدرت مطلق باشد. این موضوع را مردم در روزهای ابتدایی انقلاب صنعتی پیشبینی کرده بودند. آن روزهایی که مردم برای گرفتن حقوق اساسی و هویت انسانیشان میجنگیدند، نگران روزی بودند که مزد زحماتشان تحت الزامات به فراموشی سپرده و حس استقلال و احترام به خود نیز نادیده گرفته شود. شرایطی که امیدوار بودند چندان زود واقع نشود. اما این دیدگاه ارزش تفکر و تعمق بیشتری دارد.
میلیونها نفر از هواداران ترامپ معتقد به پیروزی رهبرشان هستند و در حقیقت در بخشهایی از جهان نیز نشانههای این باور دیده میشود. در این شرایط به نظر میرسد امریکای مدرن نه تنها در بعد سیاسی و ایدئولوژیک دچار دوقطبی و دوگانگی شده که از بعد چگونگی درک و شناخت مسائل نیز آسیب دیده؛ به طوری که بخشی از جامعه بر واقعیتها و بر پایه علوم جهان را توصیف میکنند اما گروهی دیگر بر اظهارات نادرست و توطئهها باور دارند. این پدیده عجیب و نادر چگونه در جامعه متمدن و ثروتمند امریکا قابل توجیه است؟
باید کمی محتاطانهتر به این موضوع نگاه کنیم. امریکا کشوری است که محاکمه اسکوپس (معلمی که برخلاف دیدگاه انجیل قوانین آفرینش را نقض کرده بود / ویکیپدیا) در آن واقع شده است. آن موقع من در کالج «آوی لیگ» درس میخواندم و استادی که تئوری تکامل را توضیح میداد بارها تأکید داشت که این تنها دیدگاه یکسری افراد است. اما امروز هم کاتولیکها و هم پروتستانها، میگویند انسان همیشه به شکل امروز نبوده است.
به نوعی میتوان گفت که ما چندان دور از آن زمان نیستیم. ما باید اثرات مخرب رژیم نئولیبرال را بر کشور بویژه در حوزه روستایی بهعنوان مرکز تولید بپذیریم. این شرایط جمعیت 20 میلیونی شاغل بخش تولید را در سال 1979، چهل سال بعد به 13 میلیون نفر رسانده است. از جمله عوامل این سقوط؛ توافقهای سرمایهگذاری دو حزب و درک نادرست توافق تجارت آزاد است که بر درآمد قشر فقیر اثر گذاشته و آنها را تحت فشار قرار میدهد.
اما منشأ دوقطبی مورد سؤال کمی پیچیدهتر است. این شکاف واقعی و بسیار اثرگذار است. در حال حاضر کشور درگیر یک بیماری فراگیر و سخت است. شرایطی که در سال 2003 بعد از شیوع سارس توسط دانشمندان پیشبینی شد. شکاف فرهنگی از همین زمان بروز کرد. درسال 2009، اوباما در اولین اقداماتش شورای مشاوران علمی را برای برنامهریزی درباره راهکارهای حل بحران شیوع راهاندازی کرد اما وقتی این شورا در حال نتیجهگیری بود، ترامپ در ژانویه 2017 در نخستین اقدامات خود در کاخ سفید، بساط این شورا را برچید. تصمیمی که تبعات آن قابل رؤیت است. آینده به حل این منازعه وابسته خواهد بود.
آیا ترامپیسم بعد از ترامپ نیز ادامه خواهد داشت؟
همانطور که قبلاً هم گفتم، ترامپ و ترامپیسم مدتها با ما خواهد بود. این سم مهلک میتواند پایانی ناخوشایند برای تمدن ما باشد. اما راهکارهای عملی برای این بحران در این برهه حساس تاریخ وجود دارد و آینده قدرتمندترین کشور جهان در تاریخ بشریت و جامعه بشری نباید تحت تأثیر این شرایط قرار گیرد.
عباس سلیمی نمین در گفت و گو با «ایران»:
پاسخ به ترور را جناحی نکنیم
احسان بداغی
خبرنگار
در روزهایی که دولت و دستگاه دیپلماسی پس از ترور شهید محسن فخریزاده زیر موج تازهای از فشار انتقادات و حملات هستند، عباس سلیمی نمین به «ایران» میگوید:«قاتلان شهید فخریزاده از اختلافات و تهمت پراکنی داخلی ما صد برابر بیشتر از به شهادت رساندن او قند در دلشان آب میشود.» او معتقد است که اختلافآفرینیهای داخلی حتی ضایعه تأسفبارتری نسبت به خود ترور این شهید است. سلیمی نمین معتقد است در این شرایط که دنیا منتظر شنیدن و دیدن عکسالعمل ماست، اصل «پیام ضعف» میتواند همین اختلافات داخلی باشد.
او همچنین توصیه میکند که مطالبه انتقام این ترور نیز هر چند یک مطالبه بحق و منطقی است اما نباید به صورت شعاری و هیجانی با آن برخورد شود. این تحلیلگر اصولگرا معتقد است که برخورد شعارگونه با این موضوع مهم و ایجاد مطالبات غیرواقعی خود میتواند به فشار بی دلیل به نظام منجرشود.
از همان اولین ساعات ترور شهید فخریزاده شاهد تشدید زد و خوردهای جناحی به بهانه این اتفاق، بیشتر در فضای مجازی بودیم. در این میان هم نوک پیکان حمله برخی از فعالان متوجه دولت و دستگاه دیپلماسی شده. تأثیر این نوع واکنشها در فضای موجود چیست؟
تروری که صورت گرفت یک ضایعه تأسفبار برای ما و همه ملت بود، اما من قطعاً برخوردهایی را که در پی این ترور صورت گرفت، ضایعه مضاعف برای کشور و منافع ملی میدانم. الان برای همگان روشن است که اسرائیل و متحدانش به دنبال عقب نگه داشتن جوامع مسلمان و بخصوص ایران هستند. درست که درخصوص مسائل مختلف تکثر بسیار وسیعی در کشور داریم اما این جای خودش را دارد و جای دیگری باید درباره آن صحبت کنیم. مسأله این لحظه ما چیز دیگری است. صورت مسأله مشخص است؛ دشمنان خارجی یکی از دانشمندان برجسته و فرزندان خلف کشور را ترور کردهاند که این اقدام قطعاً در تمام چارچوبهای حقوقی مصداق «تروریسم دولتی» است. بعد از آن هم به انحای مختلف میبینیم ترامپ و نتانیاهو و این دار و دسته، سیگنالهایی دادهاند که این کار، کار خودشان است. بعد ما بیاییم در این وضعیت مشغول دعواهای خودمان بشویم؟ این قطعاً اوج بی بصیرتی و کوته فکری است. من متعجبم که چرا اینقدر باید در شرایطی که نیاز به وحدت داریم کار به جایی برسد که مدام به عدهای هشدار بدهیم که آقایان! به اختلافات دامن نزنید؟ من نمیتوانم درک کنم که مگر فهمیدن این مسأله سخت است؟ ما همیشه میگوییم در موقع حمله و ضربه دشمن متحدتر میشویم. شعار امام ما این بوده که «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشوند.»
الان برخی رفتارهایی که میشود و متأسفانه بخش زیادی از آن هم در لباس دفاع از ارزشها انجام میشود، مخالف این است. البته ملت واقعاً بیدار است اما من متأسفم که اتفاقاً بخشی از نخبگان سیاسی و رسانهای در این زمینه دارند بد عمل میکنند. من شخصاً به این دولت و حتی برنامه سیاست خارجی و برجام نقدهای جدی دارم اما اینکه بعد از چنین اتفاقی با چنین ابعادی، نوک تیز حمله و حتی توهین متوجه رئیس جمهوری نظام و وزیر خارجه نظام شود، چیزی نیست جز منحرف کردن افکار عمومی و توجهات از عامل اصلی این جنایت. شک هم نباید داشت که آن دشمن تروریستپرور باز هم از این موقعیت استفاده بیشتری خواهد کرد. الان شاید حتی وقت نقدهای عادی هم نباشد چه برسد به برخی تهمتها و افتراهایی که واقعاً خجالت آور است.
من میگویم حتی همان نقدهای درست و منطقی را هم چند روز باید تعطیل کرد و یک تصویر دیگری به دنیا فرستاد. الان باید همه متحد، مظلومیت و حقانیت خودمان را فریاد کنیم. الان که وقت رسوا کردن دشمنان جنایتکار ماست برخی مشغول رسوا کردن رقبای سیاسی و دولت هستند و بدتر اینکه این کار با افترا و دروغ هم آمیخته شده است.
موضوعی که برخی مطرح میکنند این است که همین اختلافات میتواند یکی از اهداف دشمنان در انجام این عملیات باشد. شما در مجموعه اهداف احتمالی این ترور چه جایی برای چنین نتیجهای قائل هستید؟
موجودیت تاریخی اسرائیل و اساس استراتژی آن برای حفظ حیاتش بر پایه اختلاف افکنی است. این کار را قبل از شکلگیری در فلسطین کرد، بعد از آن شروع کرد به اختلاف آفرینی در جهان اسلام که الان این راهبرد را در اوج دارد پیگیری میکند و تحولات آن را میبینید. در درون ملتها هم مشغول اختلاف آفرینی است. اسرائیل برای این دست اختلافافکنیها یک راهبرد مهمتر از ایجاد سلطه دارد و آن حفظ سلطه است. از همه طرق هم برای این کار تلاش میکنند و نمیگذارند طرفهای مقابلشان به استقلال لازم برسند. چنین تروری قطعاً اهداف مشخصی داشته، حذف یک دانشمند و مدیر برجسته، ایجاد شوک در بدنه علمی کشور، تلاش برای وقفه در برنامههای علمی و هستهای کشور و دادن پیام تهدید به دانشمندان، همگی از اهداف چنین برنامهای میتوانسته باشد. اما قطعاً بخش مهمی از اهداف آنها در حوزه سیاسی و اجتماعی است و ناظر به ایجاد شکاف. من معتقدم این مهمترین هدف آنهاست.
به همین سبب معتقدم با وجود موفقیت آنها در انجام عملیات ترور، اگر بعدش اتحاد بیشتر ما را میدیدند این پروژه برای آنها شکست خورده بود. موفقیت این پروژه برای آنها جایی است که ببینند توانستهاند ما را به جان هم بیندازند و دعوایی در کشور بالا بگیرد. مگر ما سلاحی قویتر از اتحاد هم داریم؟ قاتلان شهید فخریزاده از اختلافات و تهمت پراکنی داخلی ما صد برابر بیشتر از به شهادت رساندن او قند در دلشان آب میشود. صحنه کاملاً مشخص است؛ یک دانشمند مهم کشور را که رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع هم هست ترور کردهاند و دنیا منتظر واکنش و عکسالعمل ماست. وقتی این عکسالعمل افزایش شدید زد و خورد و تهمتپراکنی داخلی باشد، دنیا چه فکری درباره ما میکند؟ الان وقت نشان دادن حقانیت ماست که به دنیا بگوییم که با چه موجودات و چه سیاستهای رذیلانهای طرف هستیم.
الان وقت رسوا کردن دشمنان خارجی ماست نه داغ کردن تنور دعواهای داخلی. این اختلافافکنیها قطعاً هم در سطح جامعه و هم در سطح نخبگان ما یک سری ته نشینها و رسوبهایی دارد که در ادامه ما را به زحمت خواهد انداخت، کدورتهایی را ایجاد میکند که براحتی رفع نمیشوند. من واقعاً درک نمیکنم چطور برخی در چنین موقعیت تاریخی علیه بخشی از نظام دروغ به جامعه القا میکنند؟ مطمئن باشید سود و منفعت این اختلافات برای قاتلان شهید فخریزاده چندین برابر حذف فیزیکی ایشان است و آنها از این وضعیت خوشحال هستند.
حرفی که خیلی از منتقدان میزنند این است که دولت در ادامه این ترور پیام ضعف به دنیا فرستاده، در حالی که نیازمند ارسال پیام قدرت به دنیا هستیم. آیا به نظر شما چنین است؟
من هم معتقدم الان وقت دادن پیام قوی و با صلابت به دنیا است، شکی در این نیست. اما این را هم معتقدم که بلندترین و شدیدترین پیام ضعف ما همین اختلافات و به جان هم افتادنهاست. اینکه در سطح نخبگان سیاسی و اجتماعی به جان هم بیفتیم و حتی در سطح برخی نهادها علیه همدیگر موضع بگیریم، یعنی اینکه در موقعیتی که باید بیشتر اتحاد را داشته باشیم داریم به بیشترین اختلافات دامن میزنیم. مگر پیام ضعفی، صریحتر از این میشود به دنیا داد؟ بله شاید من هم انتقاداتی به مواضع دولت داشته باشم اما این دلیل نمیشود کاری کنم که خودش پیام بدتری به دنیا صادر کند. پیام ضعف دیگر یعنی اینکه در چنین مقاطعی بیاییم جامعه را دچار هیجان کنیم و شعارهایی بدهیم و خط و نشان بکشیم و بعداً در عمل تصمیم دیگری گرفته شود. خب حداقل کسانی که میدانند ساختار کشور چیست نباید به سمت این دست رفتارهای شعاری بروند.
در همین رابطه مطالبات مختلفی برای انتقام مطرح شده است. نظر شما درباره کیفیت پاسخ ایران به این جنایت چیست؟
جامعه قطعاً حق دارد که بخواهد برخورد متناسب با این ترور وحشیانه صورت بگیرد. به هر حال تروریست ها یک فرزند برومند این کشور را چنین ناجوانمردانه شهید کردهاند، واکنش متناسب حق مسلم ایران است و مردم هم کاملاً حق دارند که یک انتقام را مطالبه کنند. غرور ملی ما همین را میگوید. ما یک ملت رشید در طول تاریخ بوده و هستیم و قطعاً زیر بار ذلت بی پاسخ گذاشتن این رفتارها نمیرویم. اما اینکه این واکنش کی و چگونه و با چه کیفیتی باشد، دیگر نباید وارد شعارزدگی و رفتارهای هیجانی کرد. این یک تصمیم راهبردی است که نظام با توجه به شرایط و امکانات و مسائل مختلف زیادی میگیرد که فقط در یک سطحی نسبت به آن اشراف و آگاهی وجود دارد. در همه دنیا هم اطلاع از این مسائل در یک حلقه محدود و به صورت محرمانه است. به نظر من اصل این مطالبه درست است اما درگیر کردن جزئیات و محتوای آن با شعارها و برخی حرفهای عوامانه فقط ایجاد مطالبه غیرمنطقی برای نظام است.
یعنی در درون این مطالبه نباید بیاییم محتوا و کیفیت آن را تعیین کنیم. چون ارزیابی کیفیت این پاسخ در انحصار یک جاهایی است که اشراف کامل به مسائل دارند و میدانند چطور میتوانند بیشترین لطمه را در بهترین زمان به دشمن بزنند. شاید ما بیاییم این توقع را جا بیندازیم که تا یک ماه دیگر پاسخ این ترور را بدهیم، اما واقعیت این باشد که اگر بگذاریم برای یک سال بعد، بتوانیم ضربه کاریتری به دشمن بزنیم. بنابراین در این موضوع نباید شاهد رفتارهایی باشیم که فقط مطالبات را به شکل غیرواقعبینانه افزایش دهد و به سمتهای غیر منطقی منحرف کند. ما مردم عادی از این مسائل خبر نداریم. خصوصاً در این شرایط از نخبگان سیاسی توقع میرود که درباره این مهم آگاه باشند و با آگاهی و محاسبه دقیق رفتار کنند. اصل انتقام این ترور یک مطالبه کاملاً درست است اما بهتر است قبول کنیم که کیفیت آن بسته به تصمیمگیری در سطوحی است که اشراف به مسائل دارند.
خبرنگار
در روزهایی که دولت و دستگاه دیپلماسی پس از ترور شهید محسن فخریزاده زیر موج تازهای از فشار انتقادات و حملات هستند، عباس سلیمی نمین به «ایران» میگوید:«قاتلان شهید فخریزاده از اختلافات و تهمت پراکنی داخلی ما صد برابر بیشتر از به شهادت رساندن او قند در دلشان آب میشود.» او معتقد است که اختلافآفرینیهای داخلی حتی ضایعه تأسفبارتری نسبت به خود ترور این شهید است. سلیمی نمین معتقد است در این شرایط که دنیا منتظر شنیدن و دیدن عکسالعمل ماست، اصل «پیام ضعف» میتواند همین اختلافات داخلی باشد.
او همچنین توصیه میکند که مطالبه انتقام این ترور نیز هر چند یک مطالبه بحق و منطقی است اما نباید به صورت شعاری و هیجانی با آن برخورد شود. این تحلیلگر اصولگرا معتقد است که برخورد شعارگونه با این موضوع مهم و ایجاد مطالبات غیرواقعی خود میتواند به فشار بی دلیل به نظام منجرشود.
از همان اولین ساعات ترور شهید فخریزاده شاهد تشدید زد و خوردهای جناحی به بهانه این اتفاق، بیشتر در فضای مجازی بودیم. در این میان هم نوک پیکان حمله برخی از فعالان متوجه دولت و دستگاه دیپلماسی شده. تأثیر این نوع واکنشها در فضای موجود چیست؟
تروری که صورت گرفت یک ضایعه تأسفبار برای ما و همه ملت بود، اما من قطعاً برخوردهایی را که در پی این ترور صورت گرفت، ضایعه مضاعف برای کشور و منافع ملی میدانم. الان برای همگان روشن است که اسرائیل و متحدانش به دنبال عقب نگه داشتن جوامع مسلمان و بخصوص ایران هستند. درست که درخصوص مسائل مختلف تکثر بسیار وسیعی در کشور داریم اما این جای خودش را دارد و جای دیگری باید درباره آن صحبت کنیم. مسأله این لحظه ما چیز دیگری است. صورت مسأله مشخص است؛ دشمنان خارجی یکی از دانشمندان برجسته و فرزندان خلف کشور را ترور کردهاند که این اقدام قطعاً در تمام چارچوبهای حقوقی مصداق «تروریسم دولتی» است. بعد از آن هم به انحای مختلف میبینیم ترامپ و نتانیاهو و این دار و دسته، سیگنالهایی دادهاند که این کار، کار خودشان است. بعد ما بیاییم در این وضعیت مشغول دعواهای خودمان بشویم؟ این قطعاً اوج بی بصیرتی و کوته فکری است. من متعجبم که چرا اینقدر باید در شرایطی که نیاز به وحدت داریم کار به جایی برسد که مدام به عدهای هشدار بدهیم که آقایان! به اختلافات دامن نزنید؟ من نمیتوانم درک کنم که مگر فهمیدن این مسأله سخت است؟ ما همیشه میگوییم در موقع حمله و ضربه دشمن متحدتر میشویم. شعار امام ما این بوده که «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشوند.»
الان برخی رفتارهایی که میشود و متأسفانه بخش زیادی از آن هم در لباس دفاع از ارزشها انجام میشود، مخالف این است. البته ملت واقعاً بیدار است اما من متأسفم که اتفاقاً بخشی از نخبگان سیاسی و رسانهای در این زمینه دارند بد عمل میکنند. من شخصاً به این دولت و حتی برنامه سیاست خارجی و برجام نقدهای جدی دارم اما اینکه بعد از چنین اتفاقی با چنین ابعادی، نوک تیز حمله و حتی توهین متوجه رئیس جمهوری نظام و وزیر خارجه نظام شود، چیزی نیست جز منحرف کردن افکار عمومی و توجهات از عامل اصلی این جنایت. شک هم نباید داشت که آن دشمن تروریستپرور باز هم از این موقعیت استفاده بیشتری خواهد کرد. الان شاید حتی وقت نقدهای عادی هم نباشد چه برسد به برخی تهمتها و افتراهایی که واقعاً خجالت آور است.
من میگویم حتی همان نقدهای درست و منطقی را هم چند روز باید تعطیل کرد و یک تصویر دیگری به دنیا فرستاد. الان باید همه متحد، مظلومیت و حقانیت خودمان را فریاد کنیم. الان که وقت رسوا کردن دشمنان جنایتکار ماست برخی مشغول رسوا کردن رقبای سیاسی و دولت هستند و بدتر اینکه این کار با افترا و دروغ هم آمیخته شده است.
موضوعی که برخی مطرح میکنند این است که همین اختلافات میتواند یکی از اهداف دشمنان در انجام این عملیات باشد. شما در مجموعه اهداف احتمالی این ترور چه جایی برای چنین نتیجهای قائل هستید؟
موجودیت تاریخی اسرائیل و اساس استراتژی آن برای حفظ حیاتش بر پایه اختلاف افکنی است. این کار را قبل از شکلگیری در فلسطین کرد، بعد از آن شروع کرد به اختلاف آفرینی در جهان اسلام که الان این راهبرد را در اوج دارد پیگیری میکند و تحولات آن را میبینید. در درون ملتها هم مشغول اختلاف آفرینی است. اسرائیل برای این دست اختلافافکنیها یک راهبرد مهمتر از ایجاد سلطه دارد و آن حفظ سلطه است. از همه طرق هم برای این کار تلاش میکنند و نمیگذارند طرفهای مقابلشان به استقلال لازم برسند. چنین تروری قطعاً اهداف مشخصی داشته، حذف یک دانشمند و مدیر برجسته، ایجاد شوک در بدنه علمی کشور، تلاش برای وقفه در برنامههای علمی و هستهای کشور و دادن پیام تهدید به دانشمندان، همگی از اهداف چنین برنامهای میتوانسته باشد. اما قطعاً بخش مهمی از اهداف آنها در حوزه سیاسی و اجتماعی است و ناظر به ایجاد شکاف. من معتقدم این مهمترین هدف آنهاست.
به همین سبب معتقدم با وجود موفقیت آنها در انجام عملیات ترور، اگر بعدش اتحاد بیشتر ما را میدیدند این پروژه برای آنها شکست خورده بود. موفقیت این پروژه برای آنها جایی است که ببینند توانستهاند ما را به جان هم بیندازند و دعوایی در کشور بالا بگیرد. مگر ما سلاحی قویتر از اتحاد هم داریم؟ قاتلان شهید فخریزاده از اختلافات و تهمت پراکنی داخلی ما صد برابر بیشتر از به شهادت رساندن او قند در دلشان آب میشود. صحنه کاملاً مشخص است؛ یک دانشمند مهم کشور را که رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع هم هست ترور کردهاند و دنیا منتظر واکنش و عکسالعمل ماست. وقتی این عکسالعمل افزایش شدید زد و خورد و تهمتپراکنی داخلی باشد، دنیا چه فکری درباره ما میکند؟ الان وقت نشان دادن حقانیت ماست که به دنیا بگوییم که با چه موجودات و چه سیاستهای رذیلانهای طرف هستیم.
الان وقت رسوا کردن دشمنان خارجی ماست نه داغ کردن تنور دعواهای داخلی. این اختلافافکنیها قطعاً هم در سطح جامعه و هم در سطح نخبگان ما یک سری ته نشینها و رسوبهایی دارد که در ادامه ما را به زحمت خواهد انداخت، کدورتهایی را ایجاد میکند که براحتی رفع نمیشوند. من واقعاً درک نمیکنم چطور برخی در چنین موقعیت تاریخی علیه بخشی از نظام دروغ به جامعه القا میکنند؟ مطمئن باشید سود و منفعت این اختلافات برای قاتلان شهید فخریزاده چندین برابر حذف فیزیکی ایشان است و آنها از این وضعیت خوشحال هستند.
حرفی که خیلی از منتقدان میزنند این است که دولت در ادامه این ترور پیام ضعف به دنیا فرستاده، در حالی که نیازمند ارسال پیام قدرت به دنیا هستیم. آیا به نظر شما چنین است؟
من هم معتقدم الان وقت دادن پیام قوی و با صلابت به دنیا است، شکی در این نیست. اما این را هم معتقدم که بلندترین و شدیدترین پیام ضعف ما همین اختلافات و به جان هم افتادنهاست. اینکه در سطح نخبگان سیاسی و اجتماعی به جان هم بیفتیم و حتی در سطح برخی نهادها علیه همدیگر موضع بگیریم، یعنی اینکه در موقعیتی که باید بیشتر اتحاد را داشته باشیم داریم به بیشترین اختلافات دامن میزنیم. مگر پیام ضعفی، صریحتر از این میشود به دنیا داد؟ بله شاید من هم انتقاداتی به مواضع دولت داشته باشم اما این دلیل نمیشود کاری کنم که خودش پیام بدتری به دنیا صادر کند. پیام ضعف دیگر یعنی اینکه در چنین مقاطعی بیاییم جامعه را دچار هیجان کنیم و شعارهایی بدهیم و خط و نشان بکشیم و بعداً در عمل تصمیم دیگری گرفته شود. خب حداقل کسانی که میدانند ساختار کشور چیست نباید به سمت این دست رفتارهای شعاری بروند.
در همین رابطه مطالبات مختلفی برای انتقام مطرح شده است. نظر شما درباره کیفیت پاسخ ایران به این جنایت چیست؟
جامعه قطعاً حق دارد که بخواهد برخورد متناسب با این ترور وحشیانه صورت بگیرد. به هر حال تروریست ها یک فرزند برومند این کشور را چنین ناجوانمردانه شهید کردهاند، واکنش متناسب حق مسلم ایران است و مردم هم کاملاً حق دارند که یک انتقام را مطالبه کنند. غرور ملی ما همین را میگوید. ما یک ملت رشید در طول تاریخ بوده و هستیم و قطعاً زیر بار ذلت بی پاسخ گذاشتن این رفتارها نمیرویم. اما اینکه این واکنش کی و چگونه و با چه کیفیتی باشد، دیگر نباید وارد شعارزدگی و رفتارهای هیجانی کرد. این یک تصمیم راهبردی است که نظام با توجه به شرایط و امکانات و مسائل مختلف زیادی میگیرد که فقط در یک سطحی نسبت به آن اشراف و آگاهی وجود دارد. در همه دنیا هم اطلاع از این مسائل در یک حلقه محدود و به صورت محرمانه است. به نظر من اصل این مطالبه درست است اما درگیر کردن جزئیات و محتوای آن با شعارها و برخی حرفهای عوامانه فقط ایجاد مطالبه غیرمنطقی برای نظام است.
یعنی در درون این مطالبه نباید بیاییم محتوا و کیفیت آن را تعیین کنیم. چون ارزیابی کیفیت این پاسخ در انحصار یک جاهایی است که اشراف کامل به مسائل دارند و میدانند چطور میتوانند بیشترین لطمه را در بهترین زمان به دشمن بزنند. شاید ما بیاییم این توقع را جا بیندازیم که تا یک ماه دیگر پاسخ این ترور را بدهیم، اما واقعیت این باشد که اگر بگذاریم برای یک سال بعد، بتوانیم ضربه کاریتری به دشمن بزنیم. بنابراین در این موضوع نباید شاهد رفتارهایی باشیم که فقط مطالبات را به شکل غیرواقعبینانه افزایش دهد و به سمتهای غیر منطقی منحرف کند. ما مردم عادی از این مسائل خبر نداریم. خصوصاً در این شرایط از نخبگان سیاسی توقع میرود که درباره این مهم آگاه باشند و با آگاهی و محاسبه دقیق رفتار کنند. اصل انتقام این ترور یک مطالبه کاملاً درست است اما بهتر است قبول کنیم که کیفیت آن بسته به تصمیمگیری در سطوحی است که اشراف به مسائل دارند.
ظریف، وزیر خارجه:
اطلاع دارم برخی داخلیها به امریکاییها «گرا» میدهند
گروه سیاسی/ حمله پر سر و صدا و همه جانبه تندروها و خودسرها به محمد جواد ظریف، زمینهسازی برای بالابردن هزینه ایران در مذاکرات احتمالی درباره توافق هستهای است و حالا که «جو بایدن»، رئیسجمهوری دموکرات امریکا قرار است روی کار بیاید، مخالفان برای حمله به برجام و کارشکنی درباره هر رویداد دیپلماتیک، بهانه جدیدی پیدا کردهاند؛ بهانهای که نه در حوزه سیاست داخلی، بلکه در سیاست خارجی تعریف میشود. این چنین بود که وزیر امور خارجه ایران بعد از گفتوگویی که اخیراً با روزنامه ایران داشت و بر آمادگی کشورمان برای مذاکره با دولت آینده امریکا درباره نحو بازگشتش به برجام تأکید کرد، با موج تازهای از حملات مخالفان دولت رو به رو شد. کسانی که او را سازشکار نامیدند و هر گونه تلاش برای گره گشایی از بنبست برجام را خیانت به مردم توصیف کردند. ظریف در مصاحبهای دیگر با سایت «انتخاب» به تحرکات این دسته از مخالفان اشاره میکند و میگوید آنها میکوشند دولت «بایدن» را به صبر تا زمان انتخابات ریاست جمهوری 1400 در ایران ترغیب کنند تا سند موفقیت هر مذاکره احتمالی به پای آنها زده شود. واگویههای او از اتهاماتی که تندروها متوجه وزیر خارجه و خانوادهاش میکنند، احتمال نامزدی اش در انتخابات ریاست جمهوری و نحوه همکاری اش با علی لاریجانی درباره چین از مهمترین محورهایی است که وزیر خارجه در این گفتوگو به آن اشاره میکند.
کسانی که همیشه مخالف توافق بودهاند
وزیر امور خارجه در تشریح وضعیت کنونی برجام به انتقاد از کسانی میپردازد که سیاست خارجی را دستخوش بازیهای جناحی قرار دادهاند. ظریف مخالفان مذاکره درباره این توافق را همان کسانی میداند که پیشتر در دولت محمود احمدینژاد هم با گفتوگوهای هستهای مخالفت میکردند. این در حالی است که به گفته او، مذاکرات ایران با امریکا در دولت دهم با اجازه رهبر معظم انقلاب آغاز شد و همان کسانی که در دولت یازدهم و دوازدهم مخالف مذاکره بودند، در دولت دهم هم مخالفت میکردند. چنانکه دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در آن دوران مخالف بود و بعداً نیز مخالف بود.
آینده سیاسی وزیر امور خارجه در دولت بعد از حسن روحانی، پرسشی است که این روزها در محافل متعدد سیاسی مطرح است. هرچند که ظریف بارها حضور خود در صحنه انتخابات ریاست جمهوری 1400 را رد کرده است اما در این گفتوگو توضیحات بیشتری را پیرامون آن ارائه میکند. او با تکرار این مسأله که قصد کاندیداتوری ندارد و برای خود هم چنین موقعیتی قائل نیست اشاره میکند که تاکنون اشخاص متعددی در این رابطه با او گفتوگو کردهاند. وزیر خارجه با بیان این مسأله که آقای روحانی تاکنون با او در این رابطه سخن نگفته است، به تخصص خود در زمینه سیاست خارجی و روابط بینالملل اشاره کرده و یادآور میشود که غیر از این کار تخصص دیگری ندارد و نباید توانمندی خود را روی مردم آزمایش کند. او میگوید که اگر معتقد بودم توان داشتم، انجام میدادم. هرجایی هم که اعتقاد داشته باشم توانی دارم، انجام میدهم. او افزود: «من امیدوارم که در دور بعدی کسانی در ایران سر کار بیایند که دوست داشته باشند رابطه همراه با تعامل با دنیا داشته باشند و بهدنبال سربلندی مردم باشند». ظریف حضور مردم در پای صندوقهای رأی را در سرنوشت کشور تأثیرگذار میداند و میگوید که عدم حضور مردم باعث انتخابهای دیگری میشود که ممکن است خواسته اکثریت مردم نباشد. وزیر خارجه اما حمایت خود را از کاندیدایی که به تفکرات او نزدیک باشد، رد نکرد و در عین یادآوری این نکته که وزارت خارجه نباید وارد این حوزه شود، بر لزوم صبور بودن در این شرایط تأکید کرد. وزیر خارجه پاسخ به این پرسش را که آیا مایل است در صورت روی کار آمدن آقایان رئیسی یا قالیباف، بهعنوان وزیر خارجه به کار خود ادامه دهد، دشوار میداند و با بیان اینکه با هر دو نفر روابط شخصی و کاری خوبی دارد و برای آنها احترام فراوانی قائل است گفت:«شما نمیخواهید جایی حضور داشته باشید که هر روز با همکارانتان جنگ اعصاب و تنش داشته باشید. بالاخره من دیدگاههای مشخصی دارم و هیچوقت آنها را پنهان نکردهام و همواره با کمال صراحت، دیدگاه هایم را به مقامات کشور گفته ام. معلوم نیست بتوانم دور میز با کسانی بنشینم که این دیدگاهها را خیانت به کشور و مخل امنیت ملی میدانند. حتماً هم این دوستان چنین توقعی از من ندارند، ضمن اینکه برای این آقایان و هر فرد دیگری از برادران بزرگوار و خواهران بزرگوار که اسمشان بین نامزدها است، احترام زیادی قائلم، اما شرایط را از الان نمیتوان پیشبینی کرد».
کشورهایی که در دوره احمدینژاد، ایران را تنها گذاشتند
وزیر خارجه درباره ایدهای که در صحنه سیاسی کشور مطرح شده که اگر جریان اصولگرایی، دولت را در دست گیرد، اغلب مشکلات با کشورهای جهان حل خواهد شد، این پرسش را مطرح میکند که در دولت اصولگرای آقای احمدینژاد که به قول خودشان پایبند کامل به جریان اصولگرایی بود، چندبار چین و روسیه قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران را وتو کردند؟ در همین دوران بود که روسیه و چین به 6 قطعنامه شورای امنیت علیه ایران، از جمله قطعنامه 1929 رأی مثبت دادند. اما در مقطع کنونی، روسیه قطعنامهای در ارتباط با یمن که اسم ایران در آن بهصورت حاشیهای مطرح شده بود را وتو کرد و چین رأی ممتنع داد. چین و روسیه همچنین برای اولین بار در تاریخ شورای حکام آژانس، به قطعنامه اتحادیه اروپا علیه ایران رأی منفی دادند.وزیر خارجه با اشاره به اینکه برای اولین بار در دوره ریاست جمهوری آقای روحانی بود که چین پذیرفت روابطش با ایران روابط راهبردی باشد، به فضاسازیها علیه روابط دولت کنونی با کشورهای حوزه شرق اشاره میکند و میگوید: «به این تبلیغات و دروغهایی که دوستان میگویند مثل اینکه ظریف برجام را نخوانده یا قرارداد 25 ساله را نخوانده، گوش نکنید. در دولت نهم و دهم، حتی اسم «راهبردی» در روابطمان نبود. در دولت یازدهم، به این تفاهم با چین رسیدیم که نه تنها روابط راهبردی باشد، بلکه به مشارکت جامع راهبردی یعنی مرحله سوم راهبردی چین، برسیم. ما در دوره آقای احمدینژاد، حتی در مرحله اول راهبردی با چین نبودیم، همچنین در ادوار قبل. در مورد روسیه نیز چنین است».
«گرا» دادن به امریکا
به گفته وزیر خارجه کسانی که فضاسازیهایی حتی علیه خانواده او میکنند به صراحت گفتهاند اگر ترامپ انتخاب میشد، پیروزی ما در انتخابات 1400 قطعی بود. یعنی آنها از ترامپی حمایت میکنند که سردار سلیمانی را شهید کرده و در قتل هزاران ایرانی که بهخاطر کمبود دارو، فقر و شرایط نامناسب اجتماعی از دنیا رفتهاند، مشارکت میکنند. در حقیقت به گفته ظریف برخی به امریکا «گرا» میدهند که با ما بهتر میتوانید کار کنید. او با اشاره به اینکه کسی را متهم نمیکند یادآور میشود که مطلع است برخی گفتهاند اینها در قدرت نمیمانند و قدرتشان چند روزه است. وزیر خارجه با خطاب قرار دادن این دسته از مخالفان و اینکه آنها میکوشند دولت آینده امریکا را تا انتخابات ایران به عدم انجام هیچ کاری ترغیب کنند، این پرسشها را مطرح کرد: «آیا شما دوست دارید مردم در شرایط بد زندگی کنند؟ فرض کنید که شما هشت ماه دیگر بتوانید با هر کسی به توافق برسید، آیا خوب است که در این هشت ماه، مردم بد زندگی کنند؟ خوب است به مردم فشار بیاید، آن هم فقط برای اینکه شما دوست دارید انتخاب شوید؟ این انصاف، انسانیت و دین است؟» بهگفته ظریف علی لاریجانی در یکی از ساختمانهای وزارت خارجه دفتری دارد و میزان همکاری اش با وزارت خارجه در این حد است که ایشان در ساختمان متعلق به وزارت خارجه موضوع همکاری با چین را دنبال میکند و وزیر خارجه هم از این همکاری بسیار خرسند است.
برش
پنهان شدن پشت دعوت به «خویشتنداری» شرمآور است
وزیر امور خارجه در انتقاد به موضعگیری ضعیف برخی کشورها در محکوم کردن ترور شهید فخریزاده، در توئیتی نوشت: «بدون شک حمله تروریستی به دانشمند هستهای ما توسط یک رژیم تروریست طراحی و برنامهریزی و توسط همدستان جنایتکار آن اجرا شده است. شرمآور است که برخی از ایستادن در برابر تروریسم خودداری کرده و خود را پشت دعوت به «خویشتنداری» پنهان میکنند. بیکیفرگذاشتن، به جسورتر شدن رژیم تروریستی منجر میشود که تجاوزگری در ذات آن است.»
کسانی که همیشه مخالف توافق بودهاند
وزیر امور خارجه در تشریح وضعیت کنونی برجام به انتقاد از کسانی میپردازد که سیاست خارجی را دستخوش بازیهای جناحی قرار دادهاند. ظریف مخالفان مذاکره درباره این توافق را همان کسانی میداند که پیشتر در دولت محمود احمدینژاد هم با گفتوگوهای هستهای مخالفت میکردند. این در حالی است که به گفته او، مذاکرات ایران با امریکا در دولت دهم با اجازه رهبر معظم انقلاب آغاز شد و همان کسانی که در دولت یازدهم و دوازدهم مخالف مذاکره بودند، در دولت دهم هم مخالفت میکردند. چنانکه دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در آن دوران مخالف بود و بعداً نیز مخالف بود.
آینده سیاسی وزیر امور خارجه در دولت بعد از حسن روحانی، پرسشی است که این روزها در محافل متعدد سیاسی مطرح است. هرچند که ظریف بارها حضور خود در صحنه انتخابات ریاست جمهوری 1400 را رد کرده است اما در این گفتوگو توضیحات بیشتری را پیرامون آن ارائه میکند. او با تکرار این مسأله که قصد کاندیداتوری ندارد و برای خود هم چنین موقعیتی قائل نیست اشاره میکند که تاکنون اشخاص متعددی در این رابطه با او گفتوگو کردهاند. وزیر خارجه با بیان این مسأله که آقای روحانی تاکنون با او در این رابطه سخن نگفته است، به تخصص خود در زمینه سیاست خارجی و روابط بینالملل اشاره کرده و یادآور میشود که غیر از این کار تخصص دیگری ندارد و نباید توانمندی خود را روی مردم آزمایش کند. او میگوید که اگر معتقد بودم توان داشتم، انجام میدادم. هرجایی هم که اعتقاد داشته باشم توانی دارم، انجام میدهم. او افزود: «من امیدوارم که در دور بعدی کسانی در ایران سر کار بیایند که دوست داشته باشند رابطه همراه با تعامل با دنیا داشته باشند و بهدنبال سربلندی مردم باشند». ظریف حضور مردم در پای صندوقهای رأی را در سرنوشت کشور تأثیرگذار میداند و میگوید که عدم حضور مردم باعث انتخابهای دیگری میشود که ممکن است خواسته اکثریت مردم نباشد. وزیر خارجه اما حمایت خود را از کاندیدایی که به تفکرات او نزدیک باشد، رد نکرد و در عین یادآوری این نکته که وزارت خارجه نباید وارد این حوزه شود، بر لزوم صبور بودن در این شرایط تأکید کرد. وزیر خارجه پاسخ به این پرسش را که آیا مایل است در صورت روی کار آمدن آقایان رئیسی یا قالیباف، بهعنوان وزیر خارجه به کار خود ادامه دهد، دشوار میداند و با بیان اینکه با هر دو نفر روابط شخصی و کاری خوبی دارد و برای آنها احترام فراوانی قائل است گفت:«شما نمیخواهید جایی حضور داشته باشید که هر روز با همکارانتان جنگ اعصاب و تنش داشته باشید. بالاخره من دیدگاههای مشخصی دارم و هیچوقت آنها را پنهان نکردهام و همواره با کمال صراحت، دیدگاه هایم را به مقامات کشور گفته ام. معلوم نیست بتوانم دور میز با کسانی بنشینم که این دیدگاهها را خیانت به کشور و مخل امنیت ملی میدانند. حتماً هم این دوستان چنین توقعی از من ندارند، ضمن اینکه برای این آقایان و هر فرد دیگری از برادران بزرگوار و خواهران بزرگوار که اسمشان بین نامزدها است، احترام زیادی قائلم، اما شرایط را از الان نمیتوان پیشبینی کرد».
کشورهایی که در دوره احمدینژاد، ایران را تنها گذاشتند
وزیر خارجه درباره ایدهای که در صحنه سیاسی کشور مطرح شده که اگر جریان اصولگرایی، دولت را در دست گیرد، اغلب مشکلات با کشورهای جهان حل خواهد شد، این پرسش را مطرح میکند که در دولت اصولگرای آقای احمدینژاد که به قول خودشان پایبند کامل به جریان اصولگرایی بود، چندبار چین و روسیه قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران را وتو کردند؟ در همین دوران بود که روسیه و چین به 6 قطعنامه شورای امنیت علیه ایران، از جمله قطعنامه 1929 رأی مثبت دادند. اما در مقطع کنونی، روسیه قطعنامهای در ارتباط با یمن که اسم ایران در آن بهصورت حاشیهای مطرح شده بود را وتو کرد و چین رأی ممتنع داد. چین و روسیه همچنین برای اولین بار در تاریخ شورای حکام آژانس، به قطعنامه اتحادیه اروپا علیه ایران رأی منفی دادند.وزیر خارجه با اشاره به اینکه برای اولین بار در دوره ریاست جمهوری آقای روحانی بود که چین پذیرفت روابطش با ایران روابط راهبردی باشد، به فضاسازیها علیه روابط دولت کنونی با کشورهای حوزه شرق اشاره میکند و میگوید: «به این تبلیغات و دروغهایی که دوستان میگویند مثل اینکه ظریف برجام را نخوانده یا قرارداد 25 ساله را نخوانده، گوش نکنید. در دولت نهم و دهم، حتی اسم «راهبردی» در روابطمان نبود. در دولت یازدهم، به این تفاهم با چین رسیدیم که نه تنها روابط راهبردی باشد، بلکه به مشارکت جامع راهبردی یعنی مرحله سوم راهبردی چین، برسیم. ما در دوره آقای احمدینژاد، حتی در مرحله اول راهبردی با چین نبودیم، همچنین در ادوار قبل. در مورد روسیه نیز چنین است».
«گرا» دادن به امریکا
به گفته وزیر خارجه کسانی که فضاسازیهایی حتی علیه خانواده او میکنند به صراحت گفتهاند اگر ترامپ انتخاب میشد، پیروزی ما در انتخابات 1400 قطعی بود. یعنی آنها از ترامپی حمایت میکنند که سردار سلیمانی را شهید کرده و در قتل هزاران ایرانی که بهخاطر کمبود دارو، فقر و شرایط نامناسب اجتماعی از دنیا رفتهاند، مشارکت میکنند. در حقیقت به گفته ظریف برخی به امریکا «گرا» میدهند که با ما بهتر میتوانید کار کنید. او با اشاره به اینکه کسی را متهم نمیکند یادآور میشود که مطلع است برخی گفتهاند اینها در قدرت نمیمانند و قدرتشان چند روزه است. وزیر خارجه با خطاب قرار دادن این دسته از مخالفان و اینکه آنها میکوشند دولت آینده امریکا را تا انتخابات ایران به عدم انجام هیچ کاری ترغیب کنند، این پرسشها را مطرح کرد: «آیا شما دوست دارید مردم در شرایط بد زندگی کنند؟ فرض کنید که شما هشت ماه دیگر بتوانید با هر کسی به توافق برسید، آیا خوب است که در این هشت ماه، مردم بد زندگی کنند؟ خوب است به مردم فشار بیاید، آن هم فقط برای اینکه شما دوست دارید انتخاب شوید؟ این انصاف، انسانیت و دین است؟» بهگفته ظریف علی لاریجانی در یکی از ساختمانهای وزارت خارجه دفتری دارد و میزان همکاری اش با وزارت خارجه در این حد است که ایشان در ساختمان متعلق به وزارت خارجه موضوع همکاری با چین را دنبال میکند و وزیر خارجه هم از این همکاری بسیار خرسند است.
برش
پنهان شدن پشت دعوت به «خویشتنداری» شرمآور است
وزیر امور خارجه در انتقاد به موضعگیری ضعیف برخی کشورها در محکوم کردن ترور شهید فخریزاده، در توئیتی نوشت: «بدون شک حمله تروریستی به دانشمند هستهای ما توسط یک رژیم تروریست طراحی و برنامهریزی و توسط همدستان جنایتکار آن اجرا شده است. شرمآور است که برخی از ایستادن در برابر تروریسم خودداری کرده و خود را پشت دعوت به «خویشتنداری» پنهان میکنند. بیکیفرگذاشتن، به جسورتر شدن رژیم تروریستی منجر میشود که تجاوزگری در ذات آن است.»
گزارش «ایران» از ازدحام عروس و دامادها در دفاتر ازدواج و طلاق در 9/9/99
صف ازدواج در روز خاص
مهسا قویقلب
خبرنگار
دیروز در تاریخ 9/9/99 که یکی از رُندترین مورخه سال شمسی بود برای جوانانی که قصد ازدواج داشتند تاریخ خاصی محسوب میشد. بهطوری که بهگفته علی مظفری رئیس کانون سردفتران ازدواج و طلاق کشور حدود 80درصد ازدواجهای آذرماه در این روز به ثبت رسید و جهت جلوگیری از سردرگمی مردم طرح زوج و فرد دفاتر بهدلیل شیوع کرونا در این روز لغو شد. روز گذشته بسیاری از دفاتر ازدواج و طلاق بهخاطر حضور عروس و دامادها و خانوداههایشان تا شب مشغول کار بودند اتفاقاً مهرداد میناوند از فوتبالیستهای پیشکسوت کشورمان هم دیروز با انتشارکارت عروسی خود در فضای مجازی در همین تاریخ زندگی مشترک خود را آغاز کرد. هرچند که در این کارت زمان برگزاری جشن بهدلیل شیوع بیماری کرونا به تاریخ دیگری موکول شده بود. البته برخی از کارشناسان اجتماعی معتقدند اگر بیماری کرونا در حد گستردهای شیوع پیدا نمیکرد در تاریخ 99/9/9 بهشدت تالارها و باغهای ویژه برگزاری مراسم ازدواج پرازدحام و شلوغ بودند. اما این روزها دفاتر ازدواج و طلاق هم بهدلیل محدودیتهای کرونایی از حضور بیشاز 10 نفر جهت برگزاری مراسم جلوگیری میکنند. روز یکشنبه 9/9/99 سری به دفاتر ازدواج و طلاق زدیم. بههر دفتری که وارد شدیم، دستههای گل و تعداد اندک میهمانها همه ماسکزده و با فاصله کنارسفره عقد نشسته بودند. یک نفر هم اسپری ضدعفونی بهدست جلوی در ایستاده وبه هرکس که وارد میشد اسپری میزد.
ازدحام زیادی برای ثبت عقد داشتیم
آقای شبانی سردفتر ازدواج در حوالی یکی از خیابانهای مرکز تهران با اشاره به اینکه هر روز تا ساعت 8 شب باز هستیم، به «ایران» میگوید: با شیوع کرونا مراجعه برای ازدواج کم شده اما دیروز با ازدحام بینظیری روبهرو بودیم. بهطوری که مجبور شدیم خیلی از مشتریها را رد کنیم، با یک ریتم فشرده از ساعت 10 صبح کارمان را شروع کردیم و تا شب هم در حال ثبت عقد ازدواج بودیم. او درباره اجرای پروتکلهای بهداشتی به دلیل شیوع کرونا توضیح میدهد: قبل از مراسم بهصورت تلفنی اعلام میکنیم که همه ملزم به زدن ماسک هستند و باید با فاصله از هم بنشینند. میهمانان هم درمجموع در نهایت 8 نفر بیشتر نباید باشند. بعد از مراسم عقد هم کل سالن عقد و کل دفترخانه را با مواد ضدعفونی، تمیز و ضدعفونی میکنیم.
از آغاز هفته پیش هم با شدت گرفتن طرحهای کرونایی دفاتر ازدواج و طلاق بهصورت یکروز درمیان و زوج و فرد باز هستند. اما دیروز(یکشنبه) بهدلیل شلوغی و تمایل مردم به ثبت ازدواج در این تاریخ همه دفاتر باز بودند. دیروز خوب کار کردیم، اما متأسفانه با شیوع کرونا و کاهش ازدواجها حتی از پسِ پرداخت اجاره ملک هم بر نمیآییم.
به خانههایی که میهمان بالای 10نفردارند نمیروم!
از بیرون دفتر دیگری در منطقه گیشا هم صدای خواندن خطبه عقد میآید. اجازه گرفته و وارد میشویم و صبر میکنیم تا خواندن خطبه تمام شود. سردفتر با بیان اینکه روز یکشنبه شلوغترین روز سال در خصوص ثبت ازدواج بود به «ایران» میگوید.کلاً 7 ثبت سند ازدواج داریم. از صبح تا ساعت 3 بعداز ظهر، حدود 4 عقد ثبت کردهایم. یک گروه دیگر هم حضوری به دفتر مراجعه میکنند و همینجا با حضور 6 نفر میهمان و با رعایت کامل پروتکلها خطبه عقد جاری میشود. 3 عقد دیگر هم قرار است در خانه خوانده شود. او درباره رعایت مسائل بهداشتی در این روزهای کرونایی توضیح میدهد برای عقد در خانه گفتهام که چنانچه افراد بالای 10 نفر باشند حاضر نمیشوم و همه باید ماسک بزنند و فاصله اجتماعی را رعایت کنند.هیچچیز بالاتر از نعمت سلامتی نیست. در همین دفتر هم به همه افراد قبل از ورود تذکرات لازم برای رعایت پروتکلهای بهداشتی داده میشود تا خدای ناکرده خودم و کارمندانم یا خانواده عروس و داماد مبتلا نشوند.
سردفتر ازدواج دیگری در منطقه جیحون هم که شلوغترین روز کاری خود را در سالجاری تجربه میکند.میگوید: دیروز حدود 10 ثبت ازدواج داشتیم. البته متقاضیان بیشتر از این تعداد بودهاند. اما دیگر از صبح زود تا پاسی از شب نمیتوان بیشتر از این تعداد ازدواج را ثبت کرد.
رغبت به ثبت ازدواج در تاریخهای خاص
علی اصغر زارعی نایب رئیس کانون سردفتران ازدواج و طلاق هم در گفتوگویی معتقد است که ثبت ازدواج در تاریخهای رُند نظیر 9/9/99 در بین زوجین بسیار مرسوم است و نه تنها در بحث ثبت ازدواج بلکه در سایر موضوعات نظیر تولد نیز برخی افراد رغبت زیادی به این تاریخ نشان دادهاند. وی در انتها با تأکید بر لزوم نظارت نهادهای نظارتی بر فعالیت مجموعههای غیرمجاز که اقدام به برگزاری مراسم حتی در ایام محدودیتهای کرونا کردهاند، میافزاید : متأسفانه مردم نسبت به چنین مجموعههای غیرمجاز رغبت زیادی نشان میدهند از سوی دیگر مراکز نظارتی باید به وظیفه خود بهدرستی عمل کنند و پاسخگوی فعالیت چنین مجموعههایی باشند. در دو هفته اخیر با وجود تعطیلی بسیاری از مراکز این مجموعههای غیرمجاز اقدام به برگزاری مراسم جشن و بعضاً شبهعروسی کردند. از سوی دیگر متأسفانه ما هرچه هشدار میدهیم نهادهای نظارتی پاسخگو نیستند و توجهی نشان نمیدهند.
چرایی انتخاب تاریخهای لاکچری و لوکس
فهیمه نظری، جامعهشناس هم با بیان اینکه یکی از اتفاقات مهمی که در سالهای اخیر در جامعه ما در حال رخ دادن است تمایل به انجام فرمها یا شکلهایی است که هیچگونه پایه و استدلال عقلی و علمی ندارد، به «ایران» میگوید: بخش زیادی از این تمایلات بهواسطه تغییر در ارزشها و هنجارهای جامعه است که خود را در انواع رفتارها و سبکهای زندگی نشان میدهد. رُند بودن تاریخ تولد یا رُند بودن تاریخ ازدواج یکی از همین تغییرات ارزشی است. از منظر جامعهشناسی از این تغییرات بهعنوان دگرگونی ارزشی یاد میشود آن هم تغییر در ارزشهای اصیل و ریشهدار ما ایرانیها که در گذشته پایبندی به آنها برایمان بسیار مهم بود. مثلاً برگزاری مراسم ازدواج در یک تاریخ خاص میمون و مبارک. اما در حال حاضر شاهدیم که این ارزش با تغییراتی همراه بوده است و این پرسش مطرح است که چرا برخی از افراد تمایل به رُند بودن تاریخ دارند؟ در پاسخ میتوان گفت وقتی جامعه میل به مصرف میکند و آن هم از نوع «مصرف متظاهرانه» به ناچار باید خود و سبک زندگی مبتنی بر مصرف خود را با نشانههایی به نمایش بگذارد. بهعبارت دیگر این نوع از مصرف نه از سر نیاز واقعی افراد است بلکه نوعی خود را نشان دادن و نمایش دادن است. بهگفته او، در گذشته تغییرات ارزشی در طبقات مرفه جامعه بیشتر به چشم میخورد. آنها بهواسطه برخورداری از ثروت و منزلت ترجیحات خود را بیشتر به نمایش میگذاشتند. در حال حاضر این تغییر در دیگر طبقات اجتماعی هم به وفور به چشم میخورد.
دنیای رسانه و حضور سلبریتیها، تبلیغات وسیع با اعداد رُند و در روز خاص میتواند یکی از مهمترین دلایل تغییرات ارزشی و تغییر در ذائقه و سلیقه مردم جامعه باشد. آنها میتوانند بهراحتی و تا حد امکان ارزشهای جامعه را تحتالشعاع قرار دهند و جامعه را بهسوی مصرف بیشتر سوق دهند.
نظری در ادامه اضافه میکند: متأسفانه این ارزشهای جدید و مصرف متظاهرانه نه تنها پایه و اساس منطقی ندارند بلکه موجب نوعی فخرفروشی و نشان دادن ترجیحات ظاهری است که زود شکل میگیرند و زود در میان مردم جامعه از طریق عرصههای مجازی نشان داده میشود. تاریخ رُند یک تولد یا تاریخ رُند روز ازدواج شکلی از نمایش زندگی و فخرفروشی در جامعه مصرفی ما است که انتخاب آن نه از روی نیاز بلکه از سر نوعی فخرفروشی است. درک ناقص از چرایی مبادرت به این کار، نمایش منزلت اجتماعی نه از نوع واقعی آن بلکه یکی از دلایل آن است که این مصرف تظاهری میتواند اثرات و پیامدهای سوء در پی داشته باشد. افزایش تقاضا برای ازدواج در تاریخ رُند و درج آن در شناسنامه در جامعه مصرفی نشان میدهد در این جامعه هنوزچشم وهمچشمی وجود دارد و بهعنوان نمادی از زندگی لوکس و لاکچری به حساب میآید. نمایشی از تجملات و لوکسگرایی از آغاز زندگی در ظاهر. یادآور شوم که در جامعه مصرفی اندیشه کمتری وجود دارد و این وظیفه نهادهای رسانه و آموزش است که به آگاهسازی افراد جامعه بپردازد.
خبرنگار
دیروز در تاریخ 9/9/99 که یکی از رُندترین مورخه سال شمسی بود برای جوانانی که قصد ازدواج داشتند تاریخ خاصی محسوب میشد. بهطوری که بهگفته علی مظفری رئیس کانون سردفتران ازدواج و طلاق کشور حدود 80درصد ازدواجهای آذرماه در این روز به ثبت رسید و جهت جلوگیری از سردرگمی مردم طرح زوج و فرد دفاتر بهدلیل شیوع کرونا در این روز لغو شد. روز گذشته بسیاری از دفاتر ازدواج و طلاق بهخاطر حضور عروس و دامادها و خانوداههایشان تا شب مشغول کار بودند اتفاقاً مهرداد میناوند از فوتبالیستهای پیشکسوت کشورمان هم دیروز با انتشارکارت عروسی خود در فضای مجازی در همین تاریخ زندگی مشترک خود را آغاز کرد. هرچند که در این کارت زمان برگزاری جشن بهدلیل شیوع بیماری کرونا به تاریخ دیگری موکول شده بود. البته برخی از کارشناسان اجتماعی معتقدند اگر بیماری کرونا در حد گستردهای شیوع پیدا نمیکرد در تاریخ 99/9/9 بهشدت تالارها و باغهای ویژه برگزاری مراسم ازدواج پرازدحام و شلوغ بودند. اما این روزها دفاتر ازدواج و طلاق هم بهدلیل محدودیتهای کرونایی از حضور بیشاز 10 نفر جهت برگزاری مراسم جلوگیری میکنند. روز یکشنبه 9/9/99 سری به دفاتر ازدواج و طلاق زدیم. بههر دفتری که وارد شدیم، دستههای گل و تعداد اندک میهمانها همه ماسکزده و با فاصله کنارسفره عقد نشسته بودند. یک نفر هم اسپری ضدعفونی بهدست جلوی در ایستاده وبه هرکس که وارد میشد اسپری میزد.
ازدحام زیادی برای ثبت عقد داشتیم
آقای شبانی سردفتر ازدواج در حوالی یکی از خیابانهای مرکز تهران با اشاره به اینکه هر روز تا ساعت 8 شب باز هستیم، به «ایران» میگوید: با شیوع کرونا مراجعه برای ازدواج کم شده اما دیروز با ازدحام بینظیری روبهرو بودیم. بهطوری که مجبور شدیم خیلی از مشتریها را رد کنیم، با یک ریتم فشرده از ساعت 10 صبح کارمان را شروع کردیم و تا شب هم در حال ثبت عقد ازدواج بودیم. او درباره اجرای پروتکلهای بهداشتی به دلیل شیوع کرونا توضیح میدهد: قبل از مراسم بهصورت تلفنی اعلام میکنیم که همه ملزم به زدن ماسک هستند و باید با فاصله از هم بنشینند. میهمانان هم درمجموع در نهایت 8 نفر بیشتر نباید باشند. بعد از مراسم عقد هم کل سالن عقد و کل دفترخانه را با مواد ضدعفونی، تمیز و ضدعفونی میکنیم.
از آغاز هفته پیش هم با شدت گرفتن طرحهای کرونایی دفاتر ازدواج و طلاق بهصورت یکروز درمیان و زوج و فرد باز هستند. اما دیروز(یکشنبه) بهدلیل شلوغی و تمایل مردم به ثبت ازدواج در این تاریخ همه دفاتر باز بودند. دیروز خوب کار کردیم، اما متأسفانه با شیوع کرونا و کاهش ازدواجها حتی از پسِ پرداخت اجاره ملک هم بر نمیآییم.
به خانههایی که میهمان بالای 10نفردارند نمیروم!
از بیرون دفتر دیگری در منطقه گیشا هم صدای خواندن خطبه عقد میآید. اجازه گرفته و وارد میشویم و صبر میکنیم تا خواندن خطبه تمام شود. سردفتر با بیان اینکه روز یکشنبه شلوغترین روز سال در خصوص ثبت ازدواج بود به «ایران» میگوید.کلاً 7 ثبت سند ازدواج داریم. از صبح تا ساعت 3 بعداز ظهر، حدود 4 عقد ثبت کردهایم. یک گروه دیگر هم حضوری به دفتر مراجعه میکنند و همینجا با حضور 6 نفر میهمان و با رعایت کامل پروتکلها خطبه عقد جاری میشود. 3 عقد دیگر هم قرار است در خانه خوانده شود. او درباره رعایت مسائل بهداشتی در این روزهای کرونایی توضیح میدهد برای عقد در خانه گفتهام که چنانچه افراد بالای 10 نفر باشند حاضر نمیشوم و همه باید ماسک بزنند و فاصله اجتماعی را رعایت کنند.هیچچیز بالاتر از نعمت سلامتی نیست. در همین دفتر هم به همه افراد قبل از ورود تذکرات لازم برای رعایت پروتکلهای بهداشتی داده میشود تا خدای ناکرده خودم و کارمندانم یا خانواده عروس و داماد مبتلا نشوند.
سردفتر ازدواج دیگری در منطقه جیحون هم که شلوغترین روز کاری خود را در سالجاری تجربه میکند.میگوید: دیروز حدود 10 ثبت ازدواج داشتیم. البته متقاضیان بیشتر از این تعداد بودهاند. اما دیگر از صبح زود تا پاسی از شب نمیتوان بیشتر از این تعداد ازدواج را ثبت کرد.
رغبت به ثبت ازدواج در تاریخهای خاص
علی اصغر زارعی نایب رئیس کانون سردفتران ازدواج و طلاق هم در گفتوگویی معتقد است که ثبت ازدواج در تاریخهای رُند نظیر 9/9/99 در بین زوجین بسیار مرسوم است و نه تنها در بحث ثبت ازدواج بلکه در سایر موضوعات نظیر تولد نیز برخی افراد رغبت زیادی به این تاریخ نشان دادهاند. وی در انتها با تأکید بر لزوم نظارت نهادهای نظارتی بر فعالیت مجموعههای غیرمجاز که اقدام به برگزاری مراسم حتی در ایام محدودیتهای کرونا کردهاند، میافزاید : متأسفانه مردم نسبت به چنین مجموعههای غیرمجاز رغبت زیادی نشان میدهند از سوی دیگر مراکز نظارتی باید به وظیفه خود بهدرستی عمل کنند و پاسخگوی فعالیت چنین مجموعههایی باشند. در دو هفته اخیر با وجود تعطیلی بسیاری از مراکز این مجموعههای غیرمجاز اقدام به برگزاری مراسم جشن و بعضاً شبهعروسی کردند. از سوی دیگر متأسفانه ما هرچه هشدار میدهیم نهادهای نظارتی پاسخگو نیستند و توجهی نشان نمیدهند.
چرایی انتخاب تاریخهای لاکچری و لوکس
فهیمه نظری، جامعهشناس هم با بیان اینکه یکی از اتفاقات مهمی که در سالهای اخیر در جامعه ما در حال رخ دادن است تمایل به انجام فرمها یا شکلهایی است که هیچگونه پایه و استدلال عقلی و علمی ندارد، به «ایران» میگوید: بخش زیادی از این تمایلات بهواسطه تغییر در ارزشها و هنجارهای جامعه است که خود را در انواع رفتارها و سبکهای زندگی نشان میدهد. رُند بودن تاریخ تولد یا رُند بودن تاریخ ازدواج یکی از همین تغییرات ارزشی است. از منظر جامعهشناسی از این تغییرات بهعنوان دگرگونی ارزشی یاد میشود آن هم تغییر در ارزشهای اصیل و ریشهدار ما ایرانیها که در گذشته پایبندی به آنها برایمان بسیار مهم بود. مثلاً برگزاری مراسم ازدواج در یک تاریخ خاص میمون و مبارک. اما در حال حاضر شاهدیم که این ارزش با تغییراتی همراه بوده است و این پرسش مطرح است که چرا برخی از افراد تمایل به رُند بودن تاریخ دارند؟ در پاسخ میتوان گفت وقتی جامعه میل به مصرف میکند و آن هم از نوع «مصرف متظاهرانه» به ناچار باید خود و سبک زندگی مبتنی بر مصرف خود را با نشانههایی به نمایش بگذارد. بهعبارت دیگر این نوع از مصرف نه از سر نیاز واقعی افراد است بلکه نوعی خود را نشان دادن و نمایش دادن است. بهگفته او، در گذشته تغییرات ارزشی در طبقات مرفه جامعه بیشتر به چشم میخورد. آنها بهواسطه برخورداری از ثروت و منزلت ترجیحات خود را بیشتر به نمایش میگذاشتند. در حال حاضر این تغییر در دیگر طبقات اجتماعی هم به وفور به چشم میخورد.
دنیای رسانه و حضور سلبریتیها، تبلیغات وسیع با اعداد رُند و در روز خاص میتواند یکی از مهمترین دلایل تغییرات ارزشی و تغییر در ذائقه و سلیقه مردم جامعه باشد. آنها میتوانند بهراحتی و تا حد امکان ارزشهای جامعه را تحتالشعاع قرار دهند و جامعه را بهسوی مصرف بیشتر سوق دهند.
نظری در ادامه اضافه میکند: متأسفانه این ارزشهای جدید و مصرف متظاهرانه نه تنها پایه و اساس منطقی ندارند بلکه موجب نوعی فخرفروشی و نشان دادن ترجیحات ظاهری است که زود شکل میگیرند و زود در میان مردم جامعه از طریق عرصههای مجازی نشان داده میشود. تاریخ رُند یک تولد یا تاریخ رُند روز ازدواج شکلی از نمایش زندگی و فخرفروشی در جامعه مصرفی ما است که انتخاب آن نه از روی نیاز بلکه از سر نوعی فخرفروشی است. درک ناقص از چرایی مبادرت به این کار، نمایش منزلت اجتماعی نه از نوع واقعی آن بلکه یکی از دلایل آن است که این مصرف تظاهری میتواند اثرات و پیامدهای سوء در پی داشته باشد. افزایش تقاضا برای ازدواج در تاریخ رُند و درج آن در شناسنامه در جامعه مصرفی نشان میدهد در این جامعه هنوزچشم وهمچشمی وجود دارد و بهعنوان نمادی از زندگی لوکس و لاکچری به حساب میآید. نمایشی از تجملات و لوکسگرایی از آغاز زندگی در ظاهر. یادآور شوم که در جامعه مصرفی اندیشه کمتری وجود دارد و این وظیفه نهادهای رسانه و آموزش است که به آگاهسازی افراد جامعه بپردازد.
کارشناسان فاوا در گفت و گو با «ایران»:
ورود استارتاپها به بورس، سرمایهگذاری جسورانه را افزایش میدهد
سوسن صادقی
خبرنگار
بهتازگی یکی از استارتاپهای فعال در حوزه حملونقل به بورس ورود پیدا کرد. به بهانه ورود این استارتاپ به فرابورس به سراغ کارشناسان فاوا رفتیم تا ارزیابی آنها را از این اتفاق بدانیم واین که چرا باید استارتاپها وارد بورس شوند؟ مشکل سرراه آنها برای ورود به بورس چیست؟
نوید آیندهای روشن برای کارآفرینان
محمدرضا قدوسی مشاور کسب و کارهای مجازی معتقد است ورود شرکتهای استارتاپی به بورس یا فرابورس این میل را در کارآفرینان کشورمان ایجاد میکند که کسب و کار نوپای خود را ارتقا داده و به جایگاه خوبی برسند.قدوسی گفت: به هر حال تاکسی اینترنتی که کار خود را ابتدا از یک فضای کار اشتراکی از پشت یک میز کار آغاز کرده و توانسته امروز به جایی برسد که بتواند بخشی از سهام خود را واگذار کند، این حرکت نوید آیندهای روشن را برای کارآفرینان استارتاپی را رقم زده است.
وی افزود: ورود به بورس یک استراتژی خروجی برای کسب و کارها است اما استارتاپها برای رسیدن به این هدف مشکلاتی دارند که باید حل شود و مهمترین آنها بحث ارزشگذاری مالی است که البته این موضوع نیز در سه سال اخیر حل شده چرا که سازمان بورس تلاش کرده پروتکلهای استارتاپی را برای ورود آنها به بورس تدوین کند. گفتنی است استارتاپها بر اساس دارایی فیزیکی خود در دنیا ارزیابی نمیشوند. از سوی دیگر شرکتهای استارتاپی هم تلاش کردند تا آنچه بورس میخواهد را فراهم کنند به همین دلیل بهنظر میرسد یک فهم، همکاری و تعامل خوب مشترکی شکل گرفته و موجب شده تا زمینه ورود اکوسیستم استارتاپی به بورس فراهم شود.مشاور کسب و کارهای فضای مجازی اعتقاد دارد پذیرش یک شرکت استارتاپی دیگر در آینده نزدیک به بورس نشان میدهد که آرام آرام زمینه ورود بیشتر استارتاپها در حال فراهم شدن است و به نظرم آینده آنها خوب خواهد بود.
قدوسی گفت: ورود استارتاپها حال و هوای تازهای هم به بورس خواهد داد و افرادی هم که علاقهای به حضور در صنایع سنتی و فیزیکی ندارند، میتوانند در این بخش ورود کنند و همین موضوع خود باعث میشود یک همگرایی در بازار ایجاد شود و از سوی دیگر به نظر میرسد ریزش کمتری را در این بخش شاهد باشیم، چرا که اینجا کلاس جدید و پایداری از سهام را خواهیم داشت و اگر قطعی اینترنت بهوجود نیاید یک رشد را در سال کسب و کارها تجربه میکنند و مهمتر اینکه چون ارائه خدمات داخلی است خیلی به تحریم ارتباطی ندارد و میتواند از این فشار هم مبرا باشد.
وی معتقد است با ورود استارتاپها به بورس، سرمایهگذاری جسورانه نیز در این بخش افزایش پیدا خواهد کرد، چرا که دیگر آنها میدانند در صورت سرمایهگذاری در این حوزه آینده روشنی در انتظارشان خواهد بود ولی دولت مانند معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری میتواند در این بخش بیشتر ورود کرده و زیرساختهای سرمایهگذاری جسورانه را تقویت کند و ضمن ریل گذاری، تعیین قوانین و آموزش، آنها را برای ورود به بورس در آینده آماده کند.
تغییرات خوب در اکوسیستم کارآفرینی
حسین اسلامی کارشناس فاوا نیز معتقد است ورود استارتاپها به بورس و فرابورس اتفاق خوبی است که میتواند این سیگنال را به کارآفرینان کشورمان بدهد که مجموعههای استارتاپی دیگر به رسمیت شناخته شدهاند و بازار سرمایه آنها را میپذیرد.اسلامی گفت: حضور استارتاپها و سرمایهگذاری جدی مردم در بورس، نشان دهنده تغییرات در کل اکوسیستم کارآفرینی و بازار سرمایه هستند و این نشان از آیندهای روشن در این حوزه میدهد.
این کارشناس فاوا درباره مشکلاتی که مانع ورود استارتاپها به بورس است، گفت: مهمترین مشکل آنها صورت حسابهای مالی، بیمه و مالیاتی (مالیات بر درآمد، ارزش افزوده و مالیاتهای پایان سال) است. مشکل دیگر نداشتن افراد مالی قوی در تیم هایشان است. از سوی دیگر اولویت شرکتهای استارتاپی سودآوری در کوتاه مدت نیست و معمولاً روی افزایش خدمات گیرندگان، خدمات دهندگان و کاربران و عرضه کنندگان خود متمرکز میشوند. این در حالی است که در بورس بیشتر روی سود و فروش تمرکز میکنند از اینرو تاکنون این بحثها مانع جدی برای ورود شرکتهای استارتاپی به بورس بوده است. اسلامی اعتقاد دارد هیچ کس نمیتواند آینده ورود استارتاپها به بورس را دقیق ارزیابی کند چون باید منتظر ماند و دید که بازار سرمایه و مخاطبان با آن چه برخوردی خواهند داشت.وی گفت: چون شرکتهای استارتاپی با شرکتهای سنتی و فیزیکی قابل قیاس نیستند و با مدل متفاوتی وارد این حوزه میشوند به همین دلیل باید وارد بورس شوند و جایگاه خود را آهسته آهسته پیدا کنند. به هرحال ورود استارتاپهای بزرگ در خارج از مرزها با موفقیت توأم بوده است و ما نیز آرزو داریم در زمینه ورود استارتاپهای ما به بورس اتفاقهای خوبی رقم بخورد.
این کارشناس معتقد است میتوان با دقت در عرضه استارتاپهای خوشنام و تقویت آنها در میان مردم امید به چشمانداز خوبی برای حضور استارتاپهای بیشتری در بورس داشت از اینرو امیدواریم امسال حداقل سه استارتاپ بزرگ و خوشنام وارد بورس و فرابورس شوند.وی از دولت نیز خواست تا حل مشکلات استارتاپها را در اولویت قرار دهد، چرا که یک ارگان یا وزارتخانه نمیتواند به تنهایی مشکلات پیش پای استارتاپها را بردارد از اینرو نیاز است که تصمیماتی در سطح بالاتری گرفته شود و از سوی دیگر اگر نیاز به اصلاح قانون است با همکاری کمیسیونهای اقتصادی دولت و مجلس حل شود.
ورود عجولانه به بورس ممنوع
فرشاد وکیلزاده دبیر اتحادیه کسب و کارهای مجازی معتقد است بورس بهعنوان بستری برای ارزشگذاری، نقدشوندگی سهام و امکان جذب سرمایه و تأمین و توسعه شرکتها، نه تنها برای استارتاپها بلکه برای بیشتر شرکتها جذاب است.
وکیلزاده گفت: بهطور کلی با ورود کسب و کارهای نوآورانه به بورس که با ایده و نوآوری خود بزرگ شده و رشد کردهاند، بسیار موافق هستم، اما ورود استارتاپهایی که صرفاً با سرمایهگذاری عدهای سودجو و واسطه و عمدتاً با هزینههای بالای مارکتینگ شکل گرفته و صرفاً با سرمایه زیاد توانستهاند سایر رقبا را از بازار خارج و برای خود انحصار ایجاد کنند، مخالف هستم و آن را تهدیدی برای اکوسیستم استارتاپی کشور میدانم.وی دلیل اصلی تمایل زیاد استارتاپها برای ورود به بورس را تأمین مالی عنوان کرد و افزود: متأسفانه بهدلیل ساختار غلط ارزشگذاری استارتاپها و در کنار آن ریسک بالای سرمایهگذاری در این حوزه، سرمایهگذاران کمی تمایل به سرمایهگذاری در این حوزه دارند و از اینرو برخی سعی دارند با توجیه ارزشگذاریهای صورت گرفته و ورود آنها به بورس، از طریق بازار سرمایه جذب سرمایه کنند. وی در مورد موانع سازمان بورس برای ورود استارتاپها گفت: به نظرم مانعی برای ورود استارتاپ ها به بورس وجود ندارد بلکه ساختار غلط ارزشگذاریها که از سوی عدهای سودجو شکل گرفته، مانع اصلی است، زیرا آنها برای کسب حداکثر منافع خود، ارزشگذاریها را صرفاً تابعی از رشد فروش در نظر گرفته و توجهی به سودآوری شرکتها حتی در جریانات مالی آینده ندارند، از اینرو استارتاپها را تشویق کرده با هزینههای بالای مارکتینگ برای خود رشد فروش و افزایش سهم بازار ایجاد کنند.
وکیلزاده در عین حال سازمان بورس را خطاب قرار داده و گفت: بهتر است آنها در جهت حفظ منافع سرمایهگذاران خرد و حتی اکوسیستم استارتاپی کشور، بسیار دقت کنند که برخی از استارتاپها صرفاً با تغییر سرفصلهای حسابداری و با تغییر ماهیت اقلام هزینهای به دارایی، خود را سودآور نشان نداده و منجر به زیان سرمایهگذاران نشوند.
دبیر اتحادیه کشوری کسب و کارهای مجازی یکی از نمونههای عینی غلبه سرمایه بر نوآوری را پلتفرم چیلیوری عنوان کرد و گفت: مؤسس این پلتفرم که سالها به انحصار ایجاد شده از سوی رقیب خود اعتراض داشت و شکایات زیادی را در مراجع قانونی طرح کرده بود، در نهایت بهدلیل انحصار و پشتوانه مالی قویتر رقیب، از بازار خارج و سپس بهعنوان مسئول استراتژی از سوی همان شرکت رقیب جذب شد، این نشان میدهد که علت ورشکستگی این پلتفرم، مشکل در برنامهریزی، هدایت یا مدیریت مجموعه نبود، بلکه منابع مالی زیاد و انحصار ایجاد شده از سوی رقیب بود.
خبرنگار
بهتازگی یکی از استارتاپهای فعال در حوزه حملونقل به بورس ورود پیدا کرد. به بهانه ورود این استارتاپ به فرابورس به سراغ کارشناسان فاوا رفتیم تا ارزیابی آنها را از این اتفاق بدانیم واین که چرا باید استارتاپها وارد بورس شوند؟ مشکل سرراه آنها برای ورود به بورس چیست؟
نوید آیندهای روشن برای کارآفرینان
محمدرضا قدوسی مشاور کسب و کارهای مجازی معتقد است ورود شرکتهای استارتاپی به بورس یا فرابورس این میل را در کارآفرینان کشورمان ایجاد میکند که کسب و کار نوپای خود را ارتقا داده و به جایگاه خوبی برسند.قدوسی گفت: به هر حال تاکسی اینترنتی که کار خود را ابتدا از یک فضای کار اشتراکی از پشت یک میز کار آغاز کرده و توانسته امروز به جایی برسد که بتواند بخشی از سهام خود را واگذار کند، این حرکت نوید آیندهای روشن را برای کارآفرینان استارتاپی را رقم زده است.
وی افزود: ورود به بورس یک استراتژی خروجی برای کسب و کارها است اما استارتاپها برای رسیدن به این هدف مشکلاتی دارند که باید حل شود و مهمترین آنها بحث ارزشگذاری مالی است که البته این موضوع نیز در سه سال اخیر حل شده چرا که سازمان بورس تلاش کرده پروتکلهای استارتاپی را برای ورود آنها به بورس تدوین کند. گفتنی است استارتاپها بر اساس دارایی فیزیکی خود در دنیا ارزیابی نمیشوند. از سوی دیگر شرکتهای استارتاپی هم تلاش کردند تا آنچه بورس میخواهد را فراهم کنند به همین دلیل بهنظر میرسد یک فهم، همکاری و تعامل خوب مشترکی شکل گرفته و موجب شده تا زمینه ورود اکوسیستم استارتاپی به بورس فراهم شود.مشاور کسب و کارهای فضای مجازی اعتقاد دارد پذیرش یک شرکت استارتاپی دیگر در آینده نزدیک به بورس نشان میدهد که آرام آرام زمینه ورود بیشتر استارتاپها در حال فراهم شدن است و به نظرم آینده آنها خوب خواهد بود.
قدوسی گفت: ورود استارتاپها حال و هوای تازهای هم به بورس خواهد داد و افرادی هم که علاقهای به حضور در صنایع سنتی و فیزیکی ندارند، میتوانند در این بخش ورود کنند و همین موضوع خود باعث میشود یک همگرایی در بازار ایجاد شود و از سوی دیگر به نظر میرسد ریزش کمتری را در این بخش شاهد باشیم، چرا که اینجا کلاس جدید و پایداری از سهام را خواهیم داشت و اگر قطعی اینترنت بهوجود نیاید یک رشد را در سال کسب و کارها تجربه میکنند و مهمتر اینکه چون ارائه خدمات داخلی است خیلی به تحریم ارتباطی ندارد و میتواند از این فشار هم مبرا باشد.
وی معتقد است با ورود استارتاپها به بورس، سرمایهگذاری جسورانه نیز در این بخش افزایش پیدا خواهد کرد، چرا که دیگر آنها میدانند در صورت سرمایهگذاری در این حوزه آینده روشنی در انتظارشان خواهد بود ولی دولت مانند معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری میتواند در این بخش بیشتر ورود کرده و زیرساختهای سرمایهگذاری جسورانه را تقویت کند و ضمن ریل گذاری، تعیین قوانین و آموزش، آنها را برای ورود به بورس در آینده آماده کند.
تغییرات خوب در اکوسیستم کارآفرینی
حسین اسلامی کارشناس فاوا نیز معتقد است ورود استارتاپها به بورس و فرابورس اتفاق خوبی است که میتواند این سیگنال را به کارآفرینان کشورمان بدهد که مجموعههای استارتاپی دیگر به رسمیت شناخته شدهاند و بازار سرمایه آنها را میپذیرد.اسلامی گفت: حضور استارتاپها و سرمایهگذاری جدی مردم در بورس، نشان دهنده تغییرات در کل اکوسیستم کارآفرینی و بازار سرمایه هستند و این نشان از آیندهای روشن در این حوزه میدهد.
این کارشناس فاوا درباره مشکلاتی که مانع ورود استارتاپها به بورس است، گفت: مهمترین مشکل آنها صورت حسابهای مالی، بیمه و مالیاتی (مالیات بر درآمد، ارزش افزوده و مالیاتهای پایان سال) است. مشکل دیگر نداشتن افراد مالی قوی در تیم هایشان است. از سوی دیگر اولویت شرکتهای استارتاپی سودآوری در کوتاه مدت نیست و معمولاً روی افزایش خدمات گیرندگان، خدمات دهندگان و کاربران و عرضه کنندگان خود متمرکز میشوند. این در حالی است که در بورس بیشتر روی سود و فروش تمرکز میکنند از اینرو تاکنون این بحثها مانع جدی برای ورود شرکتهای استارتاپی به بورس بوده است. اسلامی اعتقاد دارد هیچ کس نمیتواند آینده ورود استارتاپها به بورس را دقیق ارزیابی کند چون باید منتظر ماند و دید که بازار سرمایه و مخاطبان با آن چه برخوردی خواهند داشت.وی گفت: چون شرکتهای استارتاپی با شرکتهای سنتی و فیزیکی قابل قیاس نیستند و با مدل متفاوتی وارد این حوزه میشوند به همین دلیل باید وارد بورس شوند و جایگاه خود را آهسته آهسته پیدا کنند. به هرحال ورود استارتاپهای بزرگ در خارج از مرزها با موفقیت توأم بوده است و ما نیز آرزو داریم در زمینه ورود استارتاپهای ما به بورس اتفاقهای خوبی رقم بخورد.
این کارشناس معتقد است میتوان با دقت در عرضه استارتاپهای خوشنام و تقویت آنها در میان مردم امید به چشمانداز خوبی برای حضور استارتاپهای بیشتری در بورس داشت از اینرو امیدواریم امسال حداقل سه استارتاپ بزرگ و خوشنام وارد بورس و فرابورس شوند.وی از دولت نیز خواست تا حل مشکلات استارتاپها را در اولویت قرار دهد، چرا که یک ارگان یا وزارتخانه نمیتواند به تنهایی مشکلات پیش پای استارتاپها را بردارد از اینرو نیاز است که تصمیماتی در سطح بالاتری گرفته شود و از سوی دیگر اگر نیاز به اصلاح قانون است با همکاری کمیسیونهای اقتصادی دولت و مجلس حل شود.
ورود عجولانه به بورس ممنوع
فرشاد وکیلزاده دبیر اتحادیه کسب و کارهای مجازی معتقد است بورس بهعنوان بستری برای ارزشگذاری، نقدشوندگی سهام و امکان جذب سرمایه و تأمین و توسعه شرکتها، نه تنها برای استارتاپها بلکه برای بیشتر شرکتها جذاب است.
وکیلزاده گفت: بهطور کلی با ورود کسب و کارهای نوآورانه به بورس که با ایده و نوآوری خود بزرگ شده و رشد کردهاند، بسیار موافق هستم، اما ورود استارتاپهایی که صرفاً با سرمایهگذاری عدهای سودجو و واسطه و عمدتاً با هزینههای بالای مارکتینگ شکل گرفته و صرفاً با سرمایه زیاد توانستهاند سایر رقبا را از بازار خارج و برای خود انحصار ایجاد کنند، مخالف هستم و آن را تهدیدی برای اکوسیستم استارتاپی کشور میدانم.وی دلیل اصلی تمایل زیاد استارتاپها برای ورود به بورس را تأمین مالی عنوان کرد و افزود: متأسفانه بهدلیل ساختار غلط ارزشگذاری استارتاپها و در کنار آن ریسک بالای سرمایهگذاری در این حوزه، سرمایهگذاران کمی تمایل به سرمایهگذاری در این حوزه دارند و از اینرو برخی سعی دارند با توجیه ارزشگذاریهای صورت گرفته و ورود آنها به بورس، از طریق بازار سرمایه جذب سرمایه کنند. وی در مورد موانع سازمان بورس برای ورود استارتاپها گفت: به نظرم مانعی برای ورود استارتاپ ها به بورس وجود ندارد بلکه ساختار غلط ارزشگذاریها که از سوی عدهای سودجو شکل گرفته، مانع اصلی است، زیرا آنها برای کسب حداکثر منافع خود، ارزشگذاریها را صرفاً تابعی از رشد فروش در نظر گرفته و توجهی به سودآوری شرکتها حتی در جریانات مالی آینده ندارند، از اینرو استارتاپها را تشویق کرده با هزینههای بالای مارکتینگ برای خود رشد فروش و افزایش سهم بازار ایجاد کنند.
وکیلزاده در عین حال سازمان بورس را خطاب قرار داده و گفت: بهتر است آنها در جهت حفظ منافع سرمایهگذاران خرد و حتی اکوسیستم استارتاپی کشور، بسیار دقت کنند که برخی از استارتاپها صرفاً با تغییر سرفصلهای حسابداری و با تغییر ماهیت اقلام هزینهای به دارایی، خود را سودآور نشان نداده و منجر به زیان سرمایهگذاران نشوند.
دبیر اتحادیه کشوری کسب و کارهای مجازی یکی از نمونههای عینی غلبه سرمایه بر نوآوری را پلتفرم چیلیوری عنوان کرد و گفت: مؤسس این پلتفرم که سالها به انحصار ایجاد شده از سوی رقیب خود اعتراض داشت و شکایات زیادی را در مراجع قانونی طرح کرده بود، در نهایت بهدلیل انحصار و پشتوانه مالی قویتر رقیب، از بازار خارج و سپس بهعنوان مسئول استراتژی از سوی همان شرکت رقیب جذب شد، این نشان میدهد که علت ورشکستگی این پلتفرم، مشکل در برنامهریزی، هدایت یا مدیریت مجموعه نبود، بلکه منابع مالی زیاد و انحصار ایجاد شده از سوی رقیب بود.
تداوم بارش برف و باران در آخرین ماه پاییز
ورود زود رس زمستان به شمال غربی کشور
زهره افشار
خبرنگار
آخرین ماه پاییز با بارشهای مداوم برف و باران در مناطق مختلف کشور همراه شده است و به استانهای شمال غربی کشور رنگ وبویی کاملاً زمستانی بخشیده است. هرچند بهدنبال بارش سنگین برف و بارشهای سیل آسا در برخی استانها، برخی راه های ارتباطی بهدلیل برف و کولاک و باران شدید مسدود شد اما خوشبختانه تا کنون حادثه نگران کنندهای در کشور رخ نداده است.
«محمد رودباری» مدیر کل مدیریت بحران و تجهیز ماشینآلات سازمان راهداری و حملونقل جادهای به «ایران» گفت: بهدنبال بارش برف در 16 استان و باران در 8 استان درروزهای نخستین هفته با مشکلاتی در برخی راههای ارتباطی مواجه بودیم که با تلاش راهداران راه اصلی و فرعی مسدود شده به جز دو محور نداشتیم . یکی از این راه ها، محور «ایرانخواه به تکاب» است که راه ارتباطی کردستان و آذربایجان غربی است که به علت برف و کولاک و کاهش دید مسدود شده بود و دیگری محور گناوه به بوشهر است که به علت بارش باران شدید دچار آبگرفتگی شده بود و امکان رفت و آمد وجود نداشت. وی خاطرنشان کرد: در 24 ساعته شنبه تا یکشنبه بیشترین حجم عملیات راهداری جهت برف روبی راه های ارتباطی در استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، کردستان، زنجان و اردبیل بوده که بیشترین حجم بارش برف را در سقز کردستان با 80 سانتیمتر داشتیم . وی خاطرنشان کرد: راهداران در این محورها به بیش از 120 خودروی مانده در برف امدادرسانی کردند. وی با اشاره به اینکه در کشور 1405 گردنه وجود دارد که طول آنها 13 هزار و 520 کیلومتر است افزود: مردم توجه داشته باشند که عمده این گردنهها برفگیر هستند و لازم است هموطنانی که الزام به سفر دارند حتماً ماشینهای خود را به زنجیر چرخ و لاستیک سالم مجهز کنند تا دچار مشکل نشوند.
راه خلخال - پونل تا اطلاع ثانوی بسته شد
از سوی دیگر رئیس اداره راهداری و حملونقل جادهای خلخال گفت: به علت ادامه بارش سنگین برف در منطقه و احتمال سقوط بهمن در جاده خلخال - پونل این مسیر ارتباطی استان اردبیل - گیلان تا اطلاع ثانوی مسدود شد.
به گزارش ایرنا، معروف خسروی افزود: تلاشهای راهداران برای نگهداری مسیر ارتباطی خلخال - پونل در استان گیلان به علت ادامه بارندگیهای سنگین برف بینتیجه بود.
او اظهار داشت: برای پیشگیری از وقوع هرگونه حوادث احتمالی ناشی از سقوط بهمن در طول مسیر بهمنگیر این جاده ارتباطی با هماهنگی مرکز مدیریت راههای کشور و ادارات کل راهداری و حملونقل استانهای گیلان و اردبیل تا اطلاع ثانوی مسدود اعلام میشود. وی گفت: این مسدودیت از هر ۲ سمت شهرستانهای خلخال در استان اردبیل و رضوانشهر در استان گیلان بوده و مسافرانی که قصد تردد به استان همسایه گیلان یا خلخال از سمت این استان را دارند برای تردد از مسیر جایگزین خلخال - اسالم و بالعکس استفاده کنند.
سامانه جدید بارشی سهشنبه از راه میرسد
در همین حال «فریبا گودرزی» کارشناس پیشبینی سازمان هواشناسی به «ایران» گفت: روزگذشته بهدنبال بارش سنگین برف در برخی استان ها دمای هوا در اردبیل به منفی 13، سراب آذربایجان شرقی به منفی 12، زنجان به منفی 5 درجه سانتیگراد رسید و موجب یخ زدگی راه های ارتباطی و معابر شد. وی افزود: بارش باران نیز در برخی نقاط بسیارشدید بود به گونهای که در 24 ساعت شنبه تا یکشنبه ما شاهد بارش 108 میلیمتر در آبدانان بوشهر، 107 میلیمتر در بندر ماهشهر، 91 میلیمتر در ایلام و 34 میلیمتر در آبادان بودیم. به گفته وی هر چند امروز از شدت بارشها کاسته میشود اما باید از روز سهشنبه بار دیگر منتظر رسیدن جبهه بارشی جدیدی باشیم که انتظار میرود روز چهارشنبه در نیمه غربی کشور بویژه استانهای خوزستان، ایلام، لرستان و چهار محال و بختیاری موجب ریزش برف و باران شود.
تداوم بارشها با خطر سیلاب
از سوی دیگر مؤسسه تحقیقات آب وزارت نیرو اعلام کرد: بارشهای پیشبینی شده برای این هفته به گونهای است که در برخی از استانهای واقع در غرب کشور از جمله خوزستان، ایلام، لرستان، همدان، مرکزی، چهار محال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد میتواند با ریسک وقوع سیلاب همراه باشد. پیشبینی مؤسسه تحقیقات آب وزارت نیرو بیانگر آن است که هفته آینده وقوع بارش در مناطقی از شمال، شمال شرق و جنوب غرب کشور مورد انتظار است.
خبرنگار
آخرین ماه پاییز با بارشهای مداوم برف و باران در مناطق مختلف کشور همراه شده است و به استانهای شمال غربی کشور رنگ وبویی کاملاً زمستانی بخشیده است. هرچند بهدنبال بارش سنگین برف و بارشهای سیل آسا در برخی استانها، برخی راه های ارتباطی بهدلیل برف و کولاک و باران شدید مسدود شد اما خوشبختانه تا کنون حادثه نگران کنندهای در کشور رخ نداده است.
«محمد رودباری» مدیر کل مدیریت بحران و تجهیز ماشینآلات سازمان راهداری و حملونقل جادهای به «ایران» گفت: بهدنبال بارش برف در 16 استان و باران در 8 استان درروزهای نخستین هفته با مشکلاتی در برخی راههای ارتباطی مواجه بودیم که با تلاش راهداران راه اصلی و فرعی مسدود شده به جز دو محور نداشتیم . یکی از این راه ها، محور «ایرانخواه به تکاب» است که راه ارتباطی کردستان و آذربایجان غربی است که به علت برف و کولاک و کاهش دید مسدود شده بود و دیگری محور گناوه به بوشهر است که به علت بارش باران شدید دچار آبگرفتگی شده بود و امکان رفت و آمد وجود نداشت. وی خاطرنشان کرد: در 24 ساعته شنبه تا یکشنبه بیشترین حجم عملیات راهداری جهت برف روبی راه های ارتباطی در استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، کردستان، زنجان و اردبیل بوده که بیشترین حجم بارش برف را در سقز کردستان با 80 سانتیمتر داشتیم . وی خاطرنشان کرد: راهداران در این محورها به بیش از 120 خودروی مانده در برف امدادرسانی کردند. وی با اشاره به اینکه در کشور 1405 گردنه وجود دارد که طول آنها 13 هزار و 520 کیلومتر است افزود: مردم توجه داشته باشند که عمده این گردنهها برفگیر هستند و لازم است هموطنانی که الزام به سفر دارند حتماً ماشینهای خود را به زنجیر چرخ و لاستیک سالم مجهز کنند تا دچار مشکل نشوند.
راه خلخال - پونل تا اطلاع ثانوی بسته شد
از سوی دیگر رئیس اداره راهداری و حملونقل جادهای خلخال گفت: به علت ادامه بارش سنگین برف در منطقه و احتمال سقوط بهمن در جاده خلخال - پونل این مسیر ارتباطی استان اردبیل - گیلان تا اطلاع ثانوی مسدود شد.
به گزارش ایرنا، معروف خسروی افزود: تلاشهای راهداران برای نگهداری مسیر ارتباطی خلخال - پونل در استان گیلان به علت ادامه بارندگیهای سنگین برف بینتیجه بود.
او اظهار داشت: برای پیشگیری از وقوع هرگونه حوادث احتمالی ناشی از سقوط بهمن در طول مسیر بهمنگیر این جاده ارتباطی با هماهنگی مرکز مدیریت راههای کشور و ادارات کل راهداری و حملونقل استانهای گیلان و اردبیل تا اطلاع ثانوی مسدود اعلام میشود. وی گفت: این مسدودیت از هر ۲ سمت شهرستانهای خلخال در استان اردبیل و رضوانشهر در استان گیلان بوده و مسافرانی که قصد تردد به استان همسایه گیلان یا خلخال از سمت این استان را دارند برای تردد از مسیر جایگزین خلخال - اسالم و بالعکس استفاده کنند.
سامانه جدید بارشی سهشنبه از راه میرسد
در همین حال «فریبا گودرزی» کارشناس پیشبینی سازمان هواشناسی به «ایران» گفت: روزگذشته بهدنبال بارش سنگین برف در برخی استان ها دمای هوا در اردبیل به منفی 13، سراب آذربایجان شرقی به منفی 12، زنجان به منفی 5 درجه سانتیگراد رسید و موجب یخ زدگی راه های ارتباطی و معابر شد. وی افزود: بارش باران نیز در برخی نقاط بسیارشدید بود به گونهای که در 24 ساعت شنبه تا یکشنبه ما شاهد بارش 108 میلیمتر در آبدانان بوشهر، 107 میلیمتر در بندر ماهشهر، 91 میلیمتر در ایلام و 34 میلیمتر در آبادان بودیم. به گفته وی هر چند امروز از شدت بارشها کاسته میشود اما باید از روز سهشنبه بار دیگر منتظر رسیدن جبهه بارشی جدیدی باشیم که انتظار میرود روز چهارشنبه در نیمه غربی کشور بویژه استانهای خوزستان، ایلام، لرستان و چهار محال و بختیاری موجب ریزش برف و باران شود.
تداوم بارشها با خطر سیلاب
از سوی دیگر مؤسسه تحقیقات آب وزارت نیرو اعلام کرد: بارشهای پیشبینی شده برای این هفته به گونهای است که در برخی از استانهای واقع در غرب کشور از جمله خوزستان، ایلام، لرستان، همدان، مرکزی، چهار محال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد میتواند با ریسک وقوع سیلاب همراه باشد. پیشبینی مؤسسه تحقیقات آب وزارت نیرو بیانگر آن است که هفته آینده وقوع بارش در مناطقی از شمال، شمال شرق و جنوب غرب کشور مورد انتظار است.
گفتوگوبا معاون دفتر برنامهریزی تأمین، توزیع و تنظیم بازار وزارت صمت
بازار مرغ در یک قدمی آرامش
مرجان اسلامی فر
خبرنگار
پَر کشیدن قیمت مرغ گرم باعث شد برخیها این کالا را از سفره خود حذف کنند یا برای خرید مرغ یخ زده دولتی به قیمت 15 هزار تومان در صفهای طولانی معطل شوند. اما سیاستگذاران عنوان میکنند که اگر مردم کمی صبر کنند بزودی قیمت مرغ کاهش پیدا میکند و به نرخ مصوب 20 هزار و 400 تومان میرسد.
در این باره با سعید صارمی معاون دفتر برنامهریزی تأمین، توزیع و تنظیم بازار وزارت صمت گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میآید:
در حال حاضر تنظیم بازار مرغ بر عهده کدام وزارتخانه است؟
طبق آخرین تصمیمهای صورت گرفته، مسئولیت تنظیم بازار با وزارت جهاد کشاورزی است و نظارت بر فعالیت خرده فروشیها و جلوگیری از هر گونه گرانفروشی با وزارت صمت(اصناف) است. بدین جهت در سیاست اخیر تنظیم بازار از وزارت جهاد کشاورزی خواسته شده که میزان جوجهریزی افزایش و به ماهانه 120 میلیون قطعه برسد. با تولید میزان یاد شده مشکلات بازار مرغ حل خواهد شد و دیگر مردم با گرانی این کالا مواجه نخواهند شد. برای افزایش سطح جوجهریزی، تمهیدات لازم در بخش تأمین نهاده صورت گرفته است و تولیدکنندگان بدون دغدغه میتوانند نهادههای مورد نیاز خود را با قیمت دولتی خریداری کنند.
میزان جوجهریزی در ماههای گذشته چقدر بود که سبب گرانی مرغ در بازار شد؟
در حال حاضر میانگین جوجهریزی به 110 میلیون قطعه در ماه رسیده است اما مهرماه میزان تولید در حدود 90 میلیون قطعه بود که کاهش جوجهریزی در این ماه باعث شد بازار مرغ تعادل خود را از دست بدهد. با جوجهریزی هدفگذاری شده، قیمت مرغ به قیمت مصوب ستاد تنظیم بازار یعنی 20 هزار و 400 تومان میرسد.
آیا احتمال دارد با رشد تولید، قیمت مرغ کمتر از 20 هزار تومان شود؟
اگر چنین اتفاقی رخ دهد مرغداران متضرر خواهند شد لذا تمام سعی ما این است که قیمتها در حدود قیمت مصوب شده ثابت نگه داشته شود تا مرغداران با بحران و کاهش تولید مواجه نشوند. طبق آنالیز تخصصی صورت گرفته قیمت 20 هزار تومان منطقی است و مرغداران با این رقم میتوانند تولید با اندک سود داشته باشند.
گفته میشود عمده دلیل برهم خوردن بازار، حضور دلالان در بازار است. حال با افزایش جوجهریزی میتوان پیشبینی کرد که دلالان از بازار مرغ حذف شوند؟
در موضوع مرغ دلالان نقش پررنگ و اثرگذاری ندارند. تنها بخشی از مرغ که میتواند مورد سودجویی قرار گیرد، فروش مرغ زنده است. از آنجا که قیمت مرغ توسط ستاد تنظیم بازار مشخص میشود، تولیدکنندگان نمیتوانند قیمتها را بهصورت دلخواهی گران کنند. در این بخش نظارتها گسترده است، هر چند که در برخی از موارد شاهد سوءاستفادههایی هستیم. با این اوصاف در گوشت قرمز احتمال حضور دلالان زیادتر است. این کالا مشمول قیمتگذاری توسط ستاد تنظیم بازار نیست لذا احتمال برخی از دلال بازیها وجود دارد. یکی از موارد اثرگذار در بازار گوشت قرمز، قاچاق دام است. قیمت گوشت قرمز در کشورهای همسایه دو برابر ایران است. بدین جهت برخیها از این موقعیت به نفع خود بهره میبرند. زمانی که قیمت گوشت در ایران در مقایسه با 16 کشور هم مرز و کشورهای همسایه اش بسیار بالاتر است، قاچاق دام برای سودجویان و دلالان جذاب است.
نظارت وزارت صمت بر قیمت مرغ در خرده فروشیها چگونه است؟ آیا نظارتها بازدارنده گرانی است؟
تا مرحله عمده فروشی تنظیم بازار مرغ با وزارت جهاد کشاورزی است و پس از آن در خرده فروشیها اصناف نظارت میکنند تا واحد صنفی گرانفروشی نکند. در این حوزه دستورالعملهای شفاف وجود دارد و هر واحد صنفی که تخلف کند با او برخورد میشود. اما بعضاً گرانفروشی در خرده فروشیها نیست و از مراکز تولید، گرانی به بازار میرسد. بهعنوان مثال برخی از مرغداریها به نرخهای مصوب توجه نمیکنند و قیمتها را افزایش میدهند. با پیگیریهای صورت گرفته، تنها در استان تهران 44 مرغداری تعزیری شدند. بازرسیها ادامه دارد و اجازه داده نخواهد شد که برخیها بخواهند از فضای موجود سودجویی کنند.
گفته شده از آنجا که مرغ در بازار جهانی حدود 2 دلار است، مرغداران تمایل به صادرات یا نزدیک کردن قیمتها به نرخهای جهانی دارند. برای این موضوع کاری انجام شده است؟
بله. از آنجا که قیمت مرغ در بازار جهانی نزدیک به 2 دلار شده برخی از مرغداران تمایل به صادرات داشتند ولی با هدف کنترل قیمتها و جلوگیری از کمبود مرغ در بازار، صادرات مرغ ممنوع شد. از آنجا که خوراک طیور با ارز دولتی تأمین میشود نباید قیمت مرغ داخلی متناسب با قیمت جهانی باشد.
برخیها عنوان میکنند که علت، کمبود نهاده بوده است؟
اوایل سال تأخیر در تأمین نهاده وجود داشت اما مقطعی بود. در حال حاضر نهاده به اندازه کافی و مورد نیاز مرغداران وجود دارد و به مرغداران اطمینان داده شده که با افزایش جوجهریزی به میزان 120 میلیون قطعه نهاده با فوریت تأمین خواهد شد. وقتی عنوان میشود که 4 میلیون کالای اساسی در بنادر وجود دارد در حقیقت 4 میلیون نهاده وجود دارد. لذا با قطعیت میگویم با رشد تولید شاهد هیچ کمبودی در تأمین نهاده نخواهیم بود.
آیا از ذخایر استراتژیک مرغ استفاده شده است؟
تاکنون حدود 18 هزار تن از ذخایر مرغ توزیع شده است و همچنین توزیع روزانه هزار تن مرغ تا زمانی که قیمت آن به نرخ مصوب ستاد تنظیم بازار برسد، ادامه خواهد داشت. این امر اگر تا پایان سال هم طول بکشد مشکلی از نظر ذخایر نداریم. هر چند که این اطمینان را میدهیم که با افزایش جوجهریزی بازار مرغ به آرامش برسد. در این میان قرار شده شرکت پشتیبانی امور دام در قالب قرارداد تولید (با زنجیره تولید مرغ) مرغ برای ذخایر استراتژیک خریداری کند که در این صورت دیگر شاهد نوسان قیمت این کالا نخواهیم بود. در این حوزه هم نیاز به واردات نداریم چرا که تولید داخل جوابگو است.
دستور روحانی به دو وزارتخانه برای کنترل قیمت مرغ
رئیسجمهوری به دو وزارتخانه جهاد کشاورزی و صمت برای کنترل قیمت لجامگسیخته مرغ دستور داد.بعدازظهر روز شنبه و به منظور بررسی علل افزایش قیمت مرغ و تخم مرغ نشستی با حضور وزرای جهاد کشاورزی و صمت و همچنین معاون رئیس کل بانک مرکزی و رئیس کل گمرک در کمیسیون کشاورزی برگزار شد.
کاظم خاوازی در حاشیه این نشست و در جمع خبرنگاران، افزود: عوامل تأثیرگذار بر قیمت مرغ، تخم مرغ و مواد پروتئینی در این نشست، مورد آسیب شناسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
وی افزود: به همه دستگاههای ذیربط، تکالیفی داده شد تا همه همکاران در وزارتخانههای صمت، جهاد کشاورزی و بانک مرکزی، گمرک و سازمان بنادر دست به دست هم دهند و قیمت محصولات پروتئینی را کنترل کنند تا مردم در این باره نگرانی نداشته باشند.
وی با اشاره به دستور رئیسجمهوری به دو وزارتخانه جهاد کشاورزی و صمت برای کنترل بازار مرغ، تصریح کرد: از روز دوشنبه، وزارت جهاد کشاورزی با همکاری وزارت صمت به بازار ورود و مرغ گرم و منجمد سالم با کیفیت را وارد بازار کرد، تقریباً میتوان گفت که بازار را از دست دلالان و واسطهها در بخش عمده فروشی، درآوردیم.
وزیر جهاد کشاورزی گفت: قیمت مرغ را که در بازار میدان بهمن حدود ۳۵ هزار تومان بود، طی امروز و پنجشنبه گذشته به ۱۸ هزار و ۵۰۰ تومان رساندیم، همچنین همکاران وزارت صمت نیز نظارت خود را بر خردهفروشیها شروع کردند.
وی با ابراز امیدواری نسبت به تثبیت این بازار افزود: وضعیت کمبود نهادهها را نیز بشدت پیگیری میکنیم تا همه واحدهای تولیدی، نهاده در اختیار داشته باشند.وی به ایجاد صفهای طویل مردم در روزهای نخست فروش مرغ در میدان بهمن اشاره کرد و گفت: با توزیع مرغ در میادین میوه و تره بار، صفهای خرید در خرده فروشیها برداشته شد.
خاوازی ادامه داد: هم اکنون استارتاپهای بزرگ نیز به این موضوع ورود پیدا کردند تا مرغ و مواد پروتئینی را
در منزل در اختیار خانوادهها قرار دهند. وی اضافه کرد: از روز یکشنبه مرغ گرم و منجمد در اختیار همه فروشگاههای زنجیرهای بزرگ، چون رفاه، اتکا، سپه و شهروند قرار میگیرد تا صف خرید ایجاد نشود./ خبرگزاری صدا و سیما
هوشیاری ملی دربرابر ابعاد ترور دانشمند ایرانی
دکتر محمود واعظی
رئیس دفتر رئیسجمهور
دانشمند شهید دکتر محســن فخریزاده، یک «سرمایه ملی» بود. انسانهایی از این جنس، هم در دوره حیاتشان منشاء خیر و برکت و پیشرفتاند، هم در شــهادتشان کشــش و جوهــــری هست که میتواند مایه همدلی و انسجام ملی شود. انسجامی که ما را در ادامه راه شهید مصممتر میکند و مایه بالندگی و پیشرفت بیشترکشور میشود. آنچه این انسجام را به خطر میاندازد، تسری دادن کشمکشهای مرسوم سیاسی به این دست موضوعات است. افراط در رقابتهای جناحی، آفتِ سیاستورزی عالمانه است. تعمیم بیمحابای این رقابتها سرمایههای ملی را به مسلخ میبرد و گاهی دقیقا حرکت در مسیری است که مختصات آن را دشمن تعریف کرده است. از زمانی که دانشمند ارزنده دفاعی و هستهای کشورمان بشکل ناجوانمردانهای به شهادت رسیده ...
متأسفانه باز هم شاهدیم که برخی فعالان و گروههای سیاسی، قدرت تشخیص و تفکیک مسائل ملی و جناحی را از دست دادهاند؛ عدهای انگشت اتهام را به سمت نیروهای خدوم امنیتی و نیروهای جانبرکف حفاظت گرفتهاند، عده دیگری نیز به شکل غریبی ترور اخیر را به عملکرد دولت و مذاکرات هستهای ربط میدهند.
جمهوری اسلامی ایران پیش از این نشان داده جنایتهایی از این دست را بیپاسخ نمیگذارد. بدون تردید خون پربرکت شهید فخریزاده نیز پایمال نخواهد شد. در این میان اما نباید فراموش کرد که رویدادهایی مثل ترور ناجوانمردانه اخیر، از جنس «امنیت ملی» است و تصمیمگیری و کنشگری حول مسائل اینچنینی، حائز ظرافتها و ملاحظات پیدا و پنهان است. ممکن است برخی که احساساتشان در اثر جنایت سبعانهی اخیر جریحهدار شده، ضرورت توجه به این ملاحظات را ندانند اما از سیاسیون، خصوصاً کسانی که از شرایط کشور آگاهی یا تریبونی در اختیار دارند، انتظار این است که مختصات واقعه را بدرستی بفهمند و با کشاندن چنین موضوع راهبردی و مهمی به میدان رقابتهای جناحی، مرتکب اشتباه محاسباتی نشوند. اشتباه خسارتباری که نه تنها انسجام ملی را خدشهدار میکند، که مکمل پازل تروریستهاست و اتمام کار ناتمام آنها به حساب میآید.
در جنایاتی از جنس ترور شهید فخریزاده، علاوه بر هدف سخت که حذف فیزیکی یک فرد موثر است، برخی اهداف نرم هم در فضای افکار عمومی نیز دنبال میشود. ایجاد شکاف و انشقاق و تشدید اختلافات داخلی از جمله این اهداف است. ایدهآلترین حالت برای تروریستها این است که بعد از جنایت آنها، اختلافات داخلی در کشور بوجود آید و اولویتها فراموش شود. اولویت امروز در جمهوری اسلامی ایران این است دولت و ملت و همه نیروهای سیاسی، حول خون پاکی که بر زمین ریخته، گرد هم آییم و علیه منافع دشمنان قسمخورده این مرزوبوم همقسم شویم. اولویت این است که با وحدت و یکپارچگی، راه آن شهید ارجمند را ادامه دهیم و کارهای بر زمین مانده او را به سرانجام برسانیم. ما نباید اجازه دهیم که نقش دشمن صهیونیستی که مقصر اصلی ترور است، در پس غباری که در اثر رقابتها و بگومگوهای سیاسی بیموقع و بیجا به هوا برخاسته پنهان بماند.
بازخوانی دقیق روند حادثه در فضایی آرام و بدور از هیجانات رسانهای، برای جلوگیری از وقوع حوادث مشابه در آینده ضروری است و قطعا توسط مراجع مسئول انجام خواهد شد. اما بسط فضای اتهامزنی و شماتت در عرصه عمومی، در فضای ابهامآلودی که هنوز ابعاد حادثه مشخص نیست، چه کارکردی دارد؟ واکنشهای مردمی و پرسشگری رسانهها قابل درک است اما هیچ کجای دنیا، افرادی که مسئولیت رسمی دارند موضوعات مرتبط با امنیت ملی را به عرصه عمومی نمیکشانند و آن را دستمایه تسویهحسابهای سیاسی نمیکنند. جفا به دولت و هجمههای سازمانیافته، نه برای اعضای دولت و نه برای مردم اتفاق تازهای نیست اما برخی اتهامات و تخریبها به قدری دور از انصاف است که آه از نهاد هر انسان آزادهای بلند میکند. ما شهید فخری زاده را سرمایه تمام ملت ایران میدانیم اما کسانی که جز از عینک منافع جناحی، توان مشاهده و تجزیه و تحلیل اتفاقات و موضوعات را ندارند، ظاهراً فراموش کردهاند که این شهید بزرگوار در سالهای گذشته عضوی از دولت تدبیر و امید بوده است. حضور اثربخش ایشان در راس موثرترین بازوی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، گام بلندی در راستای شایستهسالاری بوده و حالا به جای اینکه دولت برای استفاده از قابلیتها و توانمندیهای این شهید قدر ببیند، در مظان اتهامات ناروا و شایعات بیاساس قرار گرفته است. از نتایج عجیب این عملیات روانی غیرمسئولانه، یکی این است که شهید بزرگواری که عضوی از دولت بوده و همزمان با تیم مذاکرهکننده، به دلیل نقشآفرینی در توسعه و بالندگی صنعت صلحآمیز هستهای، نشان درجه دو خدمت از دست رئیسجمهور دریافت کرده است (این مسئله به دلیل ملاحظات امنیتی در آن زمان رسانهای نشد) را مخالف دولت بازنمایی میکنند و شهادت مظلومانه او را به برجام ربط میدهند. در گذر ایام و حوادث، آنچه عیار گروهها و فعالان سیاسی را برای مردم روشن میکند، میزان صداقت، تعهد و وفاداری آنها به منافع ملی است. کسانی که منافع و سرمایههای ملی و حتی موضوعات مرتبط با امنیت ملی را فدای منافع جناحی زودگذر میکنند، بدون شک در دراز مدت از موهبت اعتماد مردم بیبهره خواهند ماند. حوادثی از قبیل شهادت دکتر فخریزاده در عین تکاندهندگی و دشواری و غمانگیز بودن، فرصتی برای اجماع و وحدت ملی برای پیشرفت و بالندگی ایران فراهم میکنند و این خاصیت خون پربرکت شهید است. اقدامات و کنشهایی که چنین سرمایهای را میسوزاند، بدون تردید برای کشور دلسوزانه و برای مردم قابل بخشش نیست. ما نیاز داریم تا با بازتعریف حدود و ثغور رقابتهای سیاسی، سرمایهها و موضوعات استراتژیک ملی را از گزند این رقابتها مصون نگاه داریم. این مسئولیتی است که بر دوش همه جریانها و گروههای سیاسی قرار دارد.
رئیس دفتر رئیسجمهور
دانشمند شهید دکتر محســن فخریزاده، یک «سرمایه ملی» بود. انسانهایی از این جنس، هم در دوره حیاتشان منشاء خیر و برکت و پیشرفتاند، هم در شــهادتشان کشــش و جوهــــری هست که میتواند مایه همدلی و انسجام ملی شود. انسجامی که ما را در ادامه راه شهید مصممتر میکند و مایه بالندگی و پیشرفت بیشترکشور میشود. آنچه این انسجام را به خطر میاندازد، تسری دادن کشمکشهای مرسوم سیاسی به این دست موضوعات است. افراط در رقابتهای جناحی، آفتِ سیاستورزی عالمانه است. تعمیم بیمحابای این رقابتها سرمایههای ملی را به مسلخ میبرد و گاهی دقیقا حرکت در مسیری است که مختصات آن را دشمن تعریف کرده است. از زمانی که دانشمند ارزنده دفاعی و هستهای کشورمان بشکل ناجوانمردانهای به شهادت رسیده ...
متأسفانه باز هم شاهدیم که برخی فعالان و گروههای سیاسی، قدرت تشخیص و تفکیک مسائل ملی و جناحی را از دست دادهاند؛ عدهای انگشت اتهام را به سمت نیروهای خدوم امنیتی و نیروهای جانبرکف حفاظت گرفتهاند، عده دیگری نیز به شکل غریبی ترور اخیر را به عملکرد دولت و مذاکرات هستهای ربط میدهند.
جمهوری اسلامی ایران پیش از این نشان داده جنایتهایی از این دست را بیپاسخ نمیگذارد. بدون تردید خون پربرکت شهید فخریزاده نیز پایمال نخواهد شد. در این میان اما نباید فراموش کرد که رویدادهایی مثل ترور ناجوانمردانه اخیر، از جنس «امنیت ملی» است و تصمیمگیری و کنشگری حول مسائل اینچنینی، حائز ظرافتها و ملاحظات پیدا و پنهان است. ممکن است برخی که احساساتشان در اثر جنایت سبعانهی اخیر جریحهدار شده، ضرورت توجه به این ملاحظات را ندانند اما از سیاسیون، خصوصاً کسانی که از شرایط کشور آگاهی یا تریبونی در اختیار دارند، انتظار این است که مختصات واقعه را بدرستی بفهمند و با کشاندن چنین موضوع راهبردی و مهمی به میدان رقابتهای جناحی، مرتکب اشتباه محاسباتی نشوند. اشتباه خسارتباری که نه تنها انسجام ملی را خدشهدار میکند، که مکمل پازل تروریستهاست و اتمام کار ناتمام آنها به حساب میآید.
در جنایاتی از جنس ترور شهید فخریزاده، علاوه بر هدف سخت که حذف فیزیکی یک فرد موثر است، برخی اهداف نرم هم در فضای افکار عمومی نیز دنبال میشود. ایجاد شکاف و انشقاق و تشدید اختلافات داخلی از جمله این اهداف است. ایدهآلترین حالت برای تروریستها این است که بعد از جنایت آنها، اختلافات داخلی در کشور بوجود آید و اولویتها فراموش شود. اولویت امروز در جمهوری اسلامی ایران این است دولت و ملت و همه نیروهای سیاسی، حول خون پاکی که بر زمین ریخته، گرد هم آییم و علیه منافع دشمنان قسمخورده این مرزوبوم همقسم شویم. اولویت این است که با وحدت و یکپارچگی، راه آن شهید ارجمند را ادامه دهیم و کارهای بر زمین مانده او را به سرانجام برسانیم. ما نباید اجازه دهیم که نقش دشمن صهیونیستی که مقصر اصلی ترور است، در پس غباری که در اثر رقابتها و بگومگوهای سیاسی بیموقع و بیجا به هوا برخاسته پنهان بماند.
بازخوانی دقیق روند حادثه در فضایی آرام و بدور از هیجانات رسانهای، برای جلوگیری از وقوع حوادث مشابه در آینده ضروری است و قطعا توسط مراجع مسئول انجام خواهد شد. اما بسط فضای اتهامزنی و شماتت در عرصه عمومی، در فضای ابهامآلودی که هنوز ابعاد حادثه مشخص نیست، چه کارکردی دارد؟ واکنشهای مردمی و پرسشگری رسانهها قابل درک است اما هیچ کجای دنیا، افرادی که مسئولیت رسمی دارند موضوعات مرتبط با امنیت ملی را به عرصه عمومی نمیکشانند و آن را دستمایه تسویهحسابهای سیاسی نمیکنند. جفا به دولت و هجمههای سازمانیافته، نه برای اعضای دولت و نه برای مردم اتفاق تازهای نیست اما برخی اتهامات و تخریبها به قدری دور از انصاف است که آه از نهاد هر انسان آزادهای بلند میکند. ما شهید فخری زاده را سرمایه تمام ملت ایران میدانیم اما کسانی که جز از عینک منافع جناحی، توان مشاهده و تجزیه و تحلیل اتفاقات و موضوعات را ندارند، ظاهراً فراموش کردهاند که این شهید بزرگوار در سالهای گذشته عضوی از دولت تدبیر و امید بوده است. حضور اثربخش ایشان در راس موثرترین بازوی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، گام بلندی در راستای شایستهسالاری بوده و حالا به جای اینکه دولت برای استفاده از قابلیتها و توانمندیهای این شهید قدر ببیند، در مظان اتهامات ناروا و شایعات بیاساس قرار گرفته است. از نتایج عجیب این عملیات روانی غیرمسئولانه، یکی این است که شهید بزرگواری که عضوی از دولت بوده و همزمان با تیم مذاکرهکننده، به دلیل نقشآفرینی در توسعه و بالندگی صنعت صلحآمیز هستهای، نشان درجه دو خدمت از دست رئیسجمهور دریافت کرده است (این مسئله به دلیل ملاحظات امنیتی در آن زمان رسانهای نشد) را مخالف دولت بازنمایی میکنند و شهادت مظلومانه او را به برجام ربط میدهند. در گذر ایام و حوادث، آنچه عیار گروهها و فعالان سیاسی را برای مردم روشن میکند، میزان صداقت، تعهد و وفاداری آنها به منافع ملی است. کسانی که منافع و سرمایههای ملی و حتی موضوعات مرتبط با امنیت ملی را فدای منافع جناحی زودگذر میکنند، بدون شک در دراز مدت از موهبت اعتماد مردم بیبهره خواهند ماند. حوادثی از قبیل شهادت دکتر فخریزاده در عین تکاندهندگی و دشواری و غمانگیز بودن، فرصتی برای اجماع و وحدت ملی برای پیشرفت و بالندگی ایران فراهم میکنند و این خاصیت خون پربرکت شهید است. اقدامات و کنشهایی که چنین سرمایهای را میسوزاند، بدون تردید برای کشور دلسوزانه و برای مردم قابل بخشش نیست. ما نیاز داریم تا با بازتعریف حدود و ثغور رقابتهای سیاسی، سرمایهها و موضوعات استراتژیک ملی را از گزند این رقابتها مصون نگاه داریم. این مسئولیتی است که بر دوش همه جریانها و گروههای سیاسی قرار دارد.
تو یکی نه ای، هزاری
احمد مسجد جامعی
عضو شورای شهر تهران
این روزها در لابهلای اخباری ناخوشایند، گاهی خبرهای خوشی هم به گوش میرسد. از جمله از جامعه ارجـــمند معـــــلمان کـــه یکی روی تخـت بیمارستان و تا پای جان از آموزش شاگردانش دریغ ندارد و دیگری کیلومترها میرود و میآید تا دانش آموزی را که امکان دسترسی به فضای مجازی ندارد از کتاب و درس بهرهمند سازد و درس و مشق او را به سامانی رساند. یاد امیرکبیر؛ پایهگذار آموزش نوین میافتم که گفته بود اگر برای یک سال محصول خواسته باشید، گندم بکارید و برای 30 سال، گردو و برای یک عمر، مدرسه بسازید. مدرسهای که بدون معلم هیچ است. آموزگارانی که معمولاً به کمترین دریافت قناعت میکنند و با بزرگ منشی دم برنمیآورند و اگر هم گاهی مبلغی به آنها میرسد باز هم از ایثار آن دریغ ندارند. این روزها شاهد نمونهای از آنها هستیم.
آقای حسین اسدی؛ معلم خوزستانی که از میراث پدری بهرهای یافت و برای مصرف آن محلی را پیشبینی کرد. چون پی برد که دانش آموزانش برای تهیه لپتاپ نیازمند کمک هستند، آنچه را در ذهن داشت وانهاد و آن را در طبق اخلاص گذاشت تا دانشآموزان از علم آموزی بی بهره نمانند. لبخند رضایت دانشآموزان عشایری اندیمشک، او را واداشت تا همه دانش آموزان ایران را دانش آموز خود بداند و هر چه به او رسیده بود در این راه ایثار کند.
این همت بلند به همین جا ختم نشد و بسیار کسان رفتار او را الگوی خود قرار دادند و به رفع این مشکل پرداختند.
اینکه از بین معلمان یک خوزستانی جلودار این کار خیرشد، چندان هم جای شگفتی نیست زیرا خوزستان یعنی همه ایران. هیچ جای خوزستان نیست که یادگاری از ایران نداشته باشد. مردم کشور ما وجب به وجب خوزستان را میشناسند و نام روستاهای آنجا را شنیدهاند و با آن زیستهاند. همه ایرانیان در خوزستان شهیدی دارند، مجروحی دارند، جانبازی دارند، مفقودی دارند و اکنون معلمی از آن دیار و از دلاوران لر، حرکتی را پایهگذاری کرده است. یار و یاور او باشیم.
تو مگو همه به جنگند، ز صلح من چه آید/ تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز
عضو شورای شهر تهران
این روزها در لابهلای اخباری ناخوشایند، گاهی خبرهای خوشی هم به گوش میرسد. از جمله از جامعه ارجـــمند معـــــلمان کـــه یکی روی تخـت بیمارستان و تا پای جان از آموزش شاگردانش دریغ ندارد و دیگری کیلومترها میرود و میآید تا دانش آموزی را که امکان دسترسی به فضای مجازی ندارد از کتاب و درس بهرهمند سازد و درس و مشق او را به سامانی رساند. یاد امیرکبیر؛ پایهگذار آموزش نوین میافتم که گفته بود اگر برای یک سال محصول خواسته باشید، گندم بکارید و برای 30 سال، گردو و برای یک عمر، مدرسه بسازید. مدرسهای که بدون معلم هیچ است. آموزگارانی که معمولاً به کمترین دریافت قناعت میکنند و با بزرگ منشی دم برنمیآورند و اگر هم گاهی مبلغی به آنها میرسد باز هم از ایثار آن دریغ ندارند. این روزها شاهد نمونهای از آنها هستیم.
آقای حسین اسدی؛ معلم خوزستانی که از میراث پدری بهرهای یافت و برای مصرف آن محلی را پیشبینی کرد. چون پی برد که دانش آموزانش برای تهیه لپتاپ نیازمند کمک هستند، آنچه را در ذهن داشت وانهاد و آن را در طبق اخلاص گذاشت تا دانشآموزان از علم آموزی بی بهره نمانند. لبخند رضایت دانشآموزان عشایری اندیمشک، او را واداشت تا همه دانش آموزان ایران را دانش آموز خود بداند و هر چه به او رسیده بود در این راه ایثار کند.
این همت بلند به همین جا ختم نشد و بسیار کسان رفتار او را الگوی خود قرار دادند و به رفع این مشکل پرداختند.
اینکه از بین معلمان یک خوزستانی جلودار این کار خیرشد، چندان هم جای شگفتی نیست زیرا خوزستان یعنی همه ایران. هیچ جای خوزستان نیست که یادگاری از ایران نداشته باشد. مردم کشور ما وجب به وجب خوزستان را میشناسند و نام روستاهای آنجا را شنیدهاند و با آن زیستهاند. همه ایرانیان در خوزستان شهیدی دارند، مجروحی دارند، جانبازی دارند، مفقودی دارند و اکنون معلمی از آن دیار و از دلاوران لر، حرکتی را پایهگذاری کرده است. یار و یاور او باشیم.
تو مگو همه به جنگند، ز صلح من چه آید/ تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز
برای برادرم شهیدی
عباس آخوندی
استاد دانشگاه
برادرم حجتالاسلام والمســـلمین آقـــــای ســــیدمحـــمدعــلی شـــهیدی به ســـوی حضرت باریتعــــالی کوچ کرد. میتوانم تصور کنم که خدای رحمان که در نخستین وصف، خود را با رحمانیت مطلق به آفریدگان خود معرفی میکند او را همچون سایر بندگان خوب خود و به پاس مهربانی و نیکی او با دیگران، با آغوش باز میپذیرد و در دریای مهر خود غوطهور خواهد ساخت و به حضور جدش رسولالله(ص)، مادرش فاطمه زهرا(س) و امامان همام و بندگان خوب خود بار خواهد داد.برادرم، سید عزیز! از امروز درهای تازهای به روی تو گشوده خواهد شد که بتوانی زیبایی و جمال خدا را با جلوههایی تازه ببینی. از امروز چشمان زیبای تو یارای شکافتن پردههای نور و دیدن کان بزرگی، عظمت و قدس خدایی را خواهد یافت. بیگمان بهجت حاصل از دیدن نور خدایی وصفناپذیر است.
امید که به سوی غفران و رضوان خدایی بشتابی و مشمول فضل و رحمت او قرار بگیری و ما را از دعای نیک در بارگاه الهی فراموش نکنی.
و آنک مردن پیش او شد فتح باب / سارعوا آید مر او را در خطاب
بیش از 39 سال است که از خویشی سببیام با ایشان میگذرد. در این مدت حتی یک بار کوچکترین کدورتی میان ما حاصل نشد و زخم زبانی از او نشنیدم. لیک تا آنجا که به یاد دارم همواره او را با لبانی خندان و چهرهای بشاش دیدهام. در هیچ برنامه خانوادگی چه غم و چه شادی نبود که او حضور بیابد و برای همگان نیکخواهی نکند. چقدر دوست داشت که در شادیهای خود دیگران را مشارکت دهد و تا چه حد آمادگی داشت که در غمها، غمخوارانه در کنار غمگساران قرار گیرد. رابطهاش بیتکلف و آسان بود. روز چهارشنبه 4 تیرماه ظهر دلم هوای وی را کرد. به خانهاش زنگ زدم. خانمش تلفن را برداشت. گفتم که ظهر ناهار میآیم پیش شما. به خانم خودم هم خبر دادم. گفت من قرار دارم یک روز دیگر برویم. گفتم: نه. من امروز میخواهم بروم. اگر تو نمیتوانی تو یک روز دیگر برو. ولی، او هم آمد. سر میز ناهار، همچون گذشته مهربانانه مراقب پذیرایی شدن ما بود. ولی، گردش چشمان و نگاهش به من میگفت این آخرین دیدار است. نا نداشت و بهشدت خسته بود. دل از دنیا کنده و منتظر یک اتفاق تازه بود. از اینرو عجله نکردم و بیشتر نزد او نشستم و همینطور هم شد. شب خبر شدم که کسالتش شدت یافته و او را به بیمارستان خواهند برد. فردایش پزشکان تصمیم بهعمل جراحی او گرفتند. لیکن شوربختانه، پساز آن هیچگاه سلامتیاش را باز نیافت تا امروز که به دیدار معبود شتافت و زندگانی دیگرش را آغاز نمود.
مهربانی، بردباری و آرامش او زبانزد تمام کسانی است که با او آشنایی داشتهاند. او رسمِ رفاقت را در حقِّ دوستانش به کمال ادا میکرد. وزیران و اعضای هیأت دولت گواهی میدهند که او هیچگاه در دولت تلخی نکرد مگر در نادر زمانهایی که در تأمین مالی هزینههای بنیاد شهید، در جهت خدمت به خانواده شهیدان بزرگوار و جانبازان عزیز سماجت میکرد و با مانع کمبود منابع روبهرو میشد. از اینکه افتخار خدمت به خانواده معزز شهیدان و جانبازان را یافته است، خشنود بود و سنت بازدید دورهای رئیسجمهوری از خانواده شهیدان را با همراهی شخص ایشان بنیان نهاد. پس از هر دیداری احساس خاکساری همراه با رضایت وجدانی و شعفِ روحانی را در گفتار و چهره او میدیدم. خدایش رحمت کناد.
افزون بر اینها او بیش از چهل سال در مسجد انبیا واقع در خیابان ششم نیروی هوایی اقامه نماز میکرد. مردمداری او و توجه خاصش به تکتک نمازگزاران و اهالی محل کمنظیر بود. او مصداق واقعی یک روحانی مردمی بود که پس از کسب مقامهای دنیایی پساز پیروزی انقلاب اسلامی، در کمیته انقلاب اسلامی، نمایندگی امام در شهربانی جمهوری اسلامی، نمایندگی رهبری و ریاست سازمان عقیدتی- سیاسی نیروی هوایی، معاونت وزارت سپاه، نمایندگی مجلس شورای اسلامی، معاونت وزارت امور خارجه، بازرسی ریاست جمهوری و نمایندگی ولیفقیه و ریاست بنیاد شهید هیچگاه امامت جماعت در مسجد محل را رها نکرد و در کنار نمازگزاران عزیز، غمخوار و نیکخواه آنان باقی ماند و در دل و ذهن آنان از خود خاطرهای نیکو بهجای گذاشت. به هر روی، اینک او را از دست دادهایم و به همراه اعضای خانواده در سوگ او نشستهایم. ولی، این راهی است که همگان باید بپیماییم و آماده مرگ یا زندگی تازه باشیم.
استاد دانشگاه
برادرم حجتالاسلام والمســـلمین آقـــــای ســــیدمحـــمدعــلی شـــهیدی به ســـوی حضرت باریتعــــالی کوچ کرد. میتوانم تصور کنم که خدای رحمان که در نخستین وصف، خود را با رحمانیت مطلق به آفریدگان خود معرفی میکند او را همچون سایر بندگان خوب خود و به پاس مهربانی و نیکی او با دیگران، با آغوش باز میپذیرد و در دریای مهر خود غوطهور خواهد ساخت و به حضور جدش رسولالله(ص)، مادرش فاطمه زهرا(س) و امامان همام و بندگان خوب خود بار خواهد داد.برادرم، سید عزیز! از امروز درهای تازهای به روی تو گشوده خواهد شد که بتوانی زیبایی و جمال خدا را با جلوههایی تازه ببینی. از امروز چشمان زیبای تو یارای شکافتن پردههای نور و دیدن کان بزرگی، عظمت و قدس خدایی را خواهد یافت. بیگمان بهجت حاصل از دیدن نور خدایی وصفناپذیر است.
امید که به سوی غفران و رضوان خدایی بشتابی و مشمول فضل و رحمت او قرار بگیری و ما را از دعای نیک در بارگاه الهی فراموش نکنی.
و آنک مردن پیش او شد فتح باب / سارعوا آید مر او را در خطاب
بیش از 39 سال است که از خویشی سببیام با ایشان میگذرد. در این مدت حتی یک بار کوچکترین کدورتی میان ما حاصل نشد و زخم زبانی از او نشنیدم. لیک تا آنجا که به یاد دارم همواره او را با لبانی خندان و چهرهای بشاش دیدهام. در هیچ برنامه خانوادگی چه غم و چه شادی نبود که او حضور بیابد و برای همگان نیکخواهی نکند. چقدر دوست داشت که در شادیهای خود دیگران را مشارکت دهد و تا چه حد آمادگی داشت که در غمها، غمخوارانه در کنار غمگساران قرار گیرد. رابطهاش بیتکلف و آسان بود. روز چهارشنبه 4 تیرماه ظهر دلم هوای وی را کرد. به خانهاش زنگ زدم. خانمش تلفن را برداشت. گفتم که ظهر ناهار میآیم پیش شما. به خانم خودم هم خبر دادم. گفت من قرار دارم یک روز دیگر برویم. گفتم: نه. من امروز میخواهم بروم. اگر تو نمیتوانی تو یک روز دیگر برو. ولی، او هم آمد. سر میز ناهار، همچون گذشته مهربانانه مراقب پذیرایی شدن ما بود. ولی، گردش چشمان و نگاهش به من میگفت این آخرین دیدار است. نا نداشت و بهشدت خسته بود. دل از دنیا کنده و منتظر یک اتفاق تازه بود. از اینرو عجله نکردم و بیشتر نزد او نشستم و همینطور هم شد. شب خبر شدم که کسالتش شدت یافته و او را به بیمارستان خواهند برد. فردایش پزشکان تصمیم بهعمل جراحی او گرفتند. لیکن شوربختانه، پساز آن هیچگاه سلامتیاش را باز نیافت تا امروز که به دیدار معبود شتافت و زندگانی دیگرش را آغاز نمود.
مهربانی، بردباری و آرامش او زبانزد تمام کسانی است که با او آشنایی داشتهاند. او رسمِ رفاقت را در حقِّ دوستانش به کمال ادا میکرد. وزیران و اعضای هیأت دولت گواهی میدهند که او هیچگاه در دولت تلخی نکرد مگر در نادر زمانهایی که در تأمین مالی هزینههای بنیاد شهید، در جهت خدمت به خانواده شهیدان بزرگوار و جانبازان عزیز سماجت میکرد و با مانع کمبود منابع روبهرو میشد. از اینکه افتخار خدمت به خانواده معزز شهیدان و جانبازان را یافته است، خشنود بود و سنت بازدید دورهای رئیسجمهوری از خانواده شهیدان را با همراهی شخص ایشان بنیان نهاد. پس از هر دیداری احساس خاکساری همراه با رضایت وجدانی و شعفِ روحانی را در گفتار و چهره او میدیدم. خدایش رحمت کناد.
افزون بر اینها او بیش از چهل سال در مسجد انبیا واقع در خیابان ششم نیروی هوایی اقامه نماز میکرد. مردمداری او و توجه خاصش به تکتک نمازگزاران و اهالی محل کمنظیر بود. او مصداق واقعی یک روحانی مردمی بود که پس از کسب مقامهای دنیایی پساز پیروزی انقلاب اسلامی، در کمیته انقلاب اسلامی، نمایندگی امام در شهربانی جمهوری اسلامی، نمایندگی رهبری و ریاست سازمان عقیدتی- سیاسی نیروی هوایی، معاونت وزارت سپاه، نمایندگی مجلس شورای اسلامی، معاونت وزارت امور خارجه، بازرسی ریاست جمهوری و نمایندگی ولیفقیه و ریاست بنیاد شهید هیچگاه امامت جماعت در مسجد محل را رها نکرد و در کنار نمازگزاران عزیز، غمخوار و نیکخواه آنان باقی ماند و در دل و ذهن آنان از خود خاطرهای نیکو بهجای گذاشت. به هر روی، اینک او را از دست دادهایم و به همراه اعضای خانواده در سوگ او نشستهایم. ولی، این راهی است که همگان باید بپیماییم و آماده مرگ یا زندگی تازه باشیم.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی در پی درگذشت حجتالاسلام شهیدی
-
# من - ماسک - میزنم
-
دستور رئیسجمهوری برای مقابله با اقدامات ناامنکننده
-
چامسکی: ترامپیسم مدتها با ما خواهد بود
-
پاسخ به ترور را جناحی نکنیم
-
اطلاع دارم برخی داخلیها به امریکاییها «گرا» میدهند
-
صف ازدواج در روز خاص
-
ورود استارتاپها به بورس، سرمایهگذاری جسورانه را افزایش میدهد
-
ورود زود رس زمستان به شمال غربی کشور
-
بازار مرغ در یک قدمی آرامش
-
هوشیاری ملی دربرابر ابعاد ترور دانشمند ایرانی
-
تو یکی نه ای، هزاری
-
برای برادرم شهیدی
اخبارایران آنلاین